کلمه جو
صفحه اصلی

maudlin


معنی : اسم خاص مونی، ضعیف وخیلی احساساتی
معانی دیگر : (به طور زننده یا غلوآمیز) احساساتی، اشکبار (به ویژه در اثر مستی)، باحرف بزرگ اسم خاص مونک، مریم مجدلیه، سرمست

انگلیسی به فارسی

(باحرف بزرگ) اسم خاص مونث، مریم مجدلیه، ضعیفوخیلی احساساتی، سرمست


مودلین، ضعیف وخیلی احساساتی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: maudlinly (adv.)
• : تعریف: foolishly sentimental or tearful.
مترادف: mawkish, mushy, sappy, sentimental
مشابه: syrupy

- The bartender had grown tired of hearing the man's maudlin stories.
[ترجمه ترگمان] متصدی بار از شنیدن داستان های احساساتی مرد خسته شده بود
[ترجمه گوگل] بارنر از شنیدن داستان مودین مرد خسته شده است
- I find myself getting maudlin when I talk about my childhood.
[ترجمه ترگمان] وقتی در مورد بچگی هام حرف می زنم، خیلی احساساتی میشم
[ترجمه گوگل] وقتی که در دوران کودکی صحبت می کنم، متوجه می شوم که مودلین
- Some of these old movies seem maudlin to contemporary audiences.
[ترجمه ترگمان] برخی از این فیلم ها برای مخاطبان معاصر، احساساتی به نظر می رسند
[ترجمه گوگل] برخی از این فیلم های قدیمی به نظر می رسد مودلین به مخاطبان معاصر

• emotional; weepy; weakly sentimental (especially when drunk)
if you become maudlin, you become sad and sentimental about your life; often used of people who have been drinking alcohol.

مترادف و متضاد

اسم خاص مونی (اسم)
mary, maudlin

ضعیف وخیلی احساساتی (صفت)
maudlin

teary, overemotional


Synonyms: bathetic, befuddled, confused, cornball, drippy, gushing, insipid, lachrymose, mawkish, mushy, romantic, schmaltzy, sentimental, slush, soap, soapy, soppy, syrupy, tearful, tear-jerking, weak, weepy


Antonyms: calm, matter-of-fact, unimaginative


جملات نمونه

1. Sir Ralph was becoming maudlin after his third glass of claret.
[ترجمه ترگمان]سر رالف بعد از سومین گیلاس شراب قرمز شد
[ترجمه گوگل]سر رالف بعد از لیوان سومین گل یاس خود تبدیل به مودلین شد

2. Jimmy turned maudlin after three drinks.
[ترجمه ترگمان]جیمی بعد از سه بار مست کرد
[ترجمه گوگل]جیمی پس از سه نوشیدنی مودلین را تبدیل کرد

3. He gets very maudlin after a few drinks.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند نوشیدنی خیلی احساساتی میشه
[ترجمه گوگل]او بعد از چند نوشیدنی بسیار مودلین می شود

4. He gets very maudlin when he's in his cups.
[ترجمه ترگمان]وقتی توی فنجون his خیلی احساساتی میشه
[ترجمه گوگل]هنگامی که او در فنجان خود است، او بسیار مودلین می شود

5. No plea for contributions was too maudlin.
[ترجمه ترگمان]هیچ درخواستی برای مشارکت، بسیار احساساتی نبوده است
[ترجمه گوگل]هیچ درخواستی برای مشارکتها خیلی مودلین نبود

6. I became maudlin, drinking more rich claret than my chaplain would like to imagine.
[ترجمه ترگمان]من خیلی احساساتی شدم، شراب بیشتر از chaplain که کشیش من می خواست تصور کنم
[ترجمه گوگل]من مودلین شدم، نوشیدنی کلارتی ثروتمند تر از سرپرستی من می خواهم تصور کنم

7. Drunk and maudlin half the time.
[ترجمه ترگمان] وقتی مست بودم و مست بودم
[ترجمه گوگل]مست و مودلین نیمی از زمان

8. Then she drinks too much and gets maudlin about this ex-boyfriend.
[ترجمه ترگمان]پس اون زیادی مشروب می خورد و در مورد دوست پسر قبلیش احساساتی میشه
[ترجمه گوگل]سپس او بیش از حد نوشیدن می کند و در مورد این دوست پسر سابق مودلین می شود

9. His mood was an explosive mixture of maudlin self-pity and forced gaiety, the latter predominating as he got drunker.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی او مخلوطی از شور و دلسوزی بود - ترحم و شادی اجباری، همان طور که مست شده بود
[ترجمه گوگل]خلق او یک مخلوط انفجاری مودلین خودخواهی و آرامش مجدد بود، دومین عامل غرور او بود

10. And he does this without being maudlin or self-pitying.
[ترجمه ترگمان]و این کار رو بدون احساس دلسوزی و دلسوزی انجام میده
[ترجمه گوگل]و او این را بدون مودلین یا خودخواهانه انجام می دهد

11. There are the quiet, maudlin times: injured parties, slighted lovers, Chet Baker playing to serenade them.
[ترجمه ترگمان]زمان های سکوت و maudlin وجود دارد: مهمانی های زخمی، آزار و اذیت عشاق، Chet بیکر که برای آواز خواندن به آن ها بازی می کند
[ترجمه گوگل]ساعات آرام و مودلن وجود دارد: احزاب مجروح، دوستداران رنجور، چت بیکر بازی کردن به آنها را سرازیر می کند

12. I am sure that the maudlin singing was top notch, but this is not my point.
[ترجمه ترگمان]من یقین دارم که آواز maudlin در اوج است، اما منظور من این نیست
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که آواز مودلین بالا بود، اما این نکته من نیست

13. She stopped watching maudlin movies and eating greasy ribs.
[ترجمه ترگمان]او در فیلم های صامت ایستاده بود و دنده چرب می خورد
[ترجمه گوگل]او تماشای فیلم های مودلین و خوردن ریش های چرب را متوقف کرد

14. Nearing Birmingham, Crilly grows maudlin.
[ترجمه ترگمان]Nearing بیرمنگام، Crilly، احساساتی شد
[ترجمه گوگل]در نزدیکی بیرمنگام، کریلی مودلین رشد می کند

پیشنهاد کاربران

مدهوش

احساساتی


کلمات دیگر: