1. During the 1980s Britain became a very materialistic society.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰ بریتانیا تبدیل به یک جامعه بسیار مادی شد
[ترجمه گوگل]در دهه 1980، بریتانیا یک جامعه بسیار مادی گرا بود
2. This reversed the materialistic concept that conditions determine psychology.
[ترجمه ترگمان]این امر مفهوم مادی گرایانه ای را معکوس می کند که شرایط روان شناسی را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]این مفهوم مادی گرایی را که شرایط را تعیین کننده روانشناسی است، تغییر داد
3. Less materialistic than other groups, and showing high tolerance levels.
[ترجمه ترگمان]کم تر از دیگران مادی گرا بودند و سطوح تحمل بالایی را نشان می دادند
[ترجمه گوگل]کمتر مادیگیز نسبت به گروههای دیگر و نشان دادن سطوح تحمل بالا
4. Marx's philosophy of history, however, is materialistic as well as dialectic.
[ترجمه ترگمان]اما فلسفه تاریخ مارکس هر چند مادی و منطقی است
[ترجمه گوگل]اما فلسفه تاریخ مارکس مادی و دیالکتیکی است
5. Christmas has become materialistic and commercial.
[ترجمه ترگمان]کریسمس به صورت مادی گرا و تجاری درآمده است
[ترجمه گوگل]کریسمس تبدیل به مادیگرایی و تجاری شده است
6. They are materialistic and pushy, motivated by acquisition, competition, and getting ahead.
[ترجمه ترگمان]آن ها مادی گرا و زورگویی هستند و با کسب، رقابت و رسیدن به جلو انگیزه می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها مادی گرایانه و متکبر هستند، با انگیزه گرفتن، رقابت و پیشبرد
7. She mocks the snobbish, hypocritical and materialistic views of many people and their narrow views.
[ترجمه ترگمان]او عقاید خودخواهانه، ریاکارانه و مادی بسیاری از مردم و دیدگاه های narrow را مسخره می کند
[ترجمه گوگل]او از دیدگاه های ناخودآگاه، ریاکاری و مادی گرایانه بسیاری از مردم و دیدگاه های باریک آن ها دلخراش می کند
8. Western societies are becoming more materialistic as their wealth increases.
[ترجمه ترگمان]جوامع غربی بیشتر مادی گرا می شوند و ثروت آن ها افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]جوامع غربی در حال افزایش بیشتر ثروتمندانه هستند
9. But the problem is that we are not materialistic enough.
[ترجمه ترگمان]اما مشکل این است که ما به اندازه کافی مادی نیستیم
[ترجمه گوگل]اما مشکل این است که ما به اندازه کافی مادی نیستیم
10. Modernity, then, is incurably materialistic but it can look towards either collectivism or individualism.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، مدرنیته به گونه ای incurably مادی است، اما می تواند به هر یک از جمع گرایی و فردگرایی نیز نگاه کند
[ترجمه گوگل]مدرنیته، پس از آن، بی تردید مادی است، اما می تواند به سمت کالسیستیزیسم یا فردگرایی نگاه کند
11. I am not materialistic and I am not snobby, I hope.
[ترجمه ترگمان]من مادی گرا نیستم و امیدوارم باشم
[ترجمه گوگل]من مادی نیستم و من فکر نمیکنم، امیدوارم
12. They were still thinking of the kingdom in materialistic terms.
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز در مورد پادشاهی با واژه های مادی فکر می کردند
[ترجمه گوگل]آنها هنوز در قلمرو مادی گرایی به قلمرو اندیشه اند
13. Children today are so materialistic.
[ترجمه ترگمان]امروز بچه ها خیلی مادی گرا هستند
[ترجمه گوگل]امروزه کودکان بسیار مادی است
14. Kids these days are very materialistic. They only seem to be interested in expensive toys and computer games.
[ترجمه ترگمان]این روزها بچه ها خیلی مادی گرا هستند به نظر می رسد که آن ها به اسباب بازی های گران و بازی های کامپیوتری علاقه دارند
[ترجمه گوگل]بچه های این روز بسیار مادی است آنها به نظر می رسد علاقه مند به اسباب بازی گران قیمت و بازی های کامپیوتری هستند
15. We live in a materialistic society and are trained from our earliest years to be acquisitive.
[ترجمه ترگمان]ما در یک جامعه مادی زندگی می کنیم و از اولین ساله ای ما برای رسیدن به acquisitive آموزش می بینند
[ترجمه گوگل]ما در یک جامعه ماتریالیست زندگی می کنیم و از سال های اول ما آموزش می بینیم که به دست آوردهایم