کلمه جو
صفحه اصلی

materialistic


معنی : وابسته به مادیات، مربوط به ماده گرایی
معانی دیگر : وابسته به مادیات، مربوط به ماده گرایی

انگلیسی به فارسی

وابسته به مادیات، مربوط به ماده گرایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: being more greatly concerned with material things, particularly those that provide comfort or pleasure, than with spiritual matters or values.

- He had become materialistic and would no longer settle for a low-paying job helping the poor.
[ترجمه ترگمان] او مادی گرا شده بود و دیگر نمی توانست برای کمک به فقرا به کار پرداخت
[ترجمه گوگل] او ماتریالیست بوده است و دیگر برای پرداختن به فقیرانه کار کم هزینه نمی کند

• preoccupied with material matters, associated with the belief that physical comfort is the highest value
a materialistic person or society believes that money and possessions are the most important things in life.

مترادف و متضاد

وابسته به مادیات (صفت)
materialistic

مربوط به ماده گرایی (صفت)
materialistic

thinking mainly about physical things


Synonyms: acquisitive, banausic, carnal, earthly-minded, earthy, greedy, material, mundane, object-oriented, possessive, profane, secular, sensual, temporal, terrestrial, unspiritual


Antonyms: spiritual, thrifty, ungreedy


جملات نمونه

1. During the 1980s Britain became a very materialistic society.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰ بریتانیا تبدیل به یک جامعه بسیار مادی شد
[ترجمه گوگل]در دهه 1980، بریتانیا یک جامعه بسیار مادی گرا بود

2. This reversed the materialistic concept that conditions determine psychology.
[ترجمه ترگمان]این امر مفهوم مادی گرایانه ای را معکوس می کند که شرایط روان شناسی را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]این مفهوم مادی گرایی را که شرایط را تعیین کننده روانشناسی است، تغییر داد

3. Less materialistic than other groups, and showing high tolerance levels.
[ترجمه ترگمان]کم تر از دیگران مادی گرا بودند و سطوح تحمل بالایی را نشان می دادند
[ترجمه گوگل]کمتر مادیگیز نسبت به گروههای دیگر و نشان دادن سطوح تحمل بالا

4. Marx's philosophy of history, however, is materialistic as well as dialectic.
[ترجمه ترگمان]اما فلسفه تاریخ مارکس هر چند مادی و منطقی است
[ترجمه گوگل]اما فلسفه تاریخ مارکس مادی و دیالکتیکی است

5. Christmas has become materialistic and commercial.
[ترجمه ترگمان]کریسمس به صورت مادی گرا و تجاری درآمده است
[ترجمه گوگل]کریسمس تبدیل به مادیگرایی و تجاری شده است

6. They are materialistic and pushy, motivated by acquisition, competition, and getting ahead.
[ترجمه ترگمان]آن ها مادی گرا و زورگویی هستند و با کسب، رقابت و رسیدن به جلو انگیزه می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها مادی گرایانه و متکبر هستند، با انگیزه گرفتن، رقابت و پیشبرد

7. She mocks the snobbish, hypocritical and materialistic views of many people and their narrow views.
[ترجمه ترگمان]او عقاید خودخواهانه، ریاکارانه و مادی بسیاری از مردم و دیدگاه های narrow را مسخره می کند
[ترجمه گوگل]او از دیدگاه های ناخودآگاه، ریاکاری و مادی گرایانه بسیاری از مردم و دیدگاه های باریک آن ها دلخراش می کند

8. Western societies are becoming more materialistic as their wealth increases.
[ترجمه ترگمان]جوامع غربی بیشتر مادی گرا می شوند و ثروت آن ها افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]جوامع غربی در حال افزایش بیشتر ثروتمندانه هستند

9. But the problem is that we are not materialistic enough.
[ترجمه ترگمان]اما مشکل این است که ما به اندازه کافی مادی نیستیم
[ترجمه گوگل]اما مشکل این است که ما به اندازه کافی مادی نیستیم

10. Modernity, then, is incurably materialistic but it can look towards either collectivism or individualism.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، مدرنیته به گونه ای incurably مادی است، اما می تواند به هر یک از جمع گرایی و فردگرایی نیز نگاه کند
[ترجمه گوگل]مدرنیته، پس از آن، بی تردید مادی است، اما می تواند به سمت کالسیستیزیسم یا فردگرایی نگاه کند

11. I am not materialistic and I am not snobby, I hope.
[ترجمه ترگمان]من مادی گرا نیستم و امیدوارم باشم
[ترجمه گوگل]من مادی نیستم و من فکر نمیکنم، امیدوارم

12. They were still thinking of the kingdom in materialistic terms.
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز در مورد پادشاهی با واژه های مادی فکر می کردند
[ترجمه گوگل]آنها هنوز در قلمرو مادی گرایی به قلمرو اندیشه اند

13. Children today are so materialistic.
[ترجمه ترگمان]امروز بچه ها خیلی مادی گرا هستند
[ترجمه گوگل]امروزه کودکان بسیار مادی است

14. Kids these days are very materialistic. They only seem to be interested in expensive toys and computer games.
[ترجمه ترگمان]این روزها بچه ها خیلی مادی گرا هستند به نظر می رسد که آن ها به اسباب بازی های گران و بازی های کامپیوتری علاقه دارند
[ترجمه گوگل]بچه های این روز بسیار مادی است آنها به نظر می رسد علاقه مند به اسباب بازی گران قیمت و بازی های کامپیوتری هستند

15. We live in a materialistic society and are trained from our earliest years to be acquisitive.
[ترجمه ترگمان]ما در یک جامعه مادی زندگی می کنیم و از اولین ساله ای ما برای رسیدن به acquisitive آموزش می بینند
[ترجمه گوگل]ما در یک جامعه ماتریالیست زندگی می کنیم و از سال های اول ما آموزش می بینیم که به دست آوردهایم

پیشنهاد کاربران

مادی گرا ، صفت برای کسی که وسایلش یا دارایی اش را دوست دارد

اهن پرست

مادی گرا

مال دوست
مال پرست

تعریف Materialism :
noun
[noncount]
1 : a way of thinking that gives too much importance to material possessions
rather than to spiritual or intellectual things
◀️the materialism of modern society
2 philosophy : the belief that only material things exist

Materialist یعنی پول دوست - پول پرست - کسی که جون و عمرشو فدای پول میکنه و فقط عشقه پول و مادیاته

Materialistic صفته واژه ی بالاست

مادی گرایانه ( صفت )


کلمات دیگر: