1. we should mechanize our coal mines
ما باید کان های زغال سنگ خود را مکانیزه کنیم.
2. Only gradually are technologies being developed to mechanize the task.
[ترجمه ترگمان]تنها به تدریج فناوری هایی گفته می شود که برای رفع این وظیفه توسعه داده می شوند
[ترجمه گوگل]فقط به تدریج تکنولوژی هایی برای مکانیابی این کار طراحی شده است
3. Farming has been mechanized, reducing the need for labour.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی مکانیزه شده است و نیاز به کار را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]کشاورزی به وسیله مکانیزه شده است، و نیاز به کار کاهش می یابد
4. We are mechanizing rapidly.
[ترجمه ترگمان]به سرعت حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما به سرعت مکانیزه می کنیم
5. The production process is now highly mechanized.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر فرآیند تولید به شدت مکانیزه است
[ترجمه گوگل]فرایند تولید در حال حاضر بسیار مکانیزه است
6. He was proud of his fully mechanized assembly line and wanted to show it off.
[ترجمه ترگمان]او به خط مونتاژ کاملا مکانیزه خود افتخار می کرد و می خواست آن را نشان دهد
[ترجمه گوگل]او از خط مونتاژ مکانیکی خود مفتخر بود و می خواست آن را نشان دهد
7. There, the tracks were given to the mechanized infantry and powerful armored cavalry units.
[ترجمه ترگمان]در آنجا، رد پای پیاده شده از پیاده نظام و سواره نظام قدرتمند سوار شده بود
[ترجمه گوگل]در آنجا، آهنگ ها به پیاده نظام مکانیزه و واحدهای سواره نظام زرهی قدرتمند داده شد
8. Longwall mining is a highly mechanized and highly productive method of underground mining.
[ترجمه ترگمان]؟ استخراج معدن کاوی یک روش بسیار مکانیزه و بسیار پربار از استخراج زیر زمینی است
[ترجمه گوگل]معدن Longwall یک روش بسیار مکانیکی و بسیار سازنده معدن زیرزمینی است
9. The extra power in his mechanized hands had acted like a mangle.
[ترجمه ترگمان]نیروی اضافه ای که در دستش بود مثل ماشین اتوکشی رفتار کرده بود
[ترجمه گوگل]قدرت فوق العاده در دستان مکانیکی او مانند یک لگن عمل کرده بود
10. Reynolds served with a mechanized unit, but like many crewmen, he fought on the ground more than once.
[ترجمه ترگمان]رینولدز با ماشین موتوری کار کرد، اما مثل بسیاری از خدمه خدمه، او بیشتر از یک بار روی زمین جنگید
[ترجمه گوگل]رینولدز با یک واحد مکانیک خدمت کرده است، اما مانند بسیاری از خلبانان، او بیش از یک بار بر روی زمین جنگید
11. Our air force Is good, our army is mechanized.
[ترجمه ترگمان]نیروی هوایی ما، خوبه، ارتش ما از ماشین استفاده میشه
[ترجمه گوگل]نیروی هوایی ما خوب است، ارتش ما مکانیزه است
12. Birkwood Lock, the first mechanized lock with control tower and traffic light gantry.
[ترجمه ترگمان]Birkwood قفل، اولین قفل مکانیزه شده با برج کنترل و نور چراغ راهنما
[ترجمه گوگل]Birkwood Lock، اولین قفل مکانیکی با برج کنترل و فرمانروای چراغ راهنمایی
13. It may become dull and mechanized, lowering its performance standards and expectations in the inter-est of predictable functionality.
[ترجمه ترگمان]آن ممکن است کسل کننده و مکانیزه شود، استانداردهای عملکرد خود را پایین آورده و انتظارات را در بین عملکرد قابل پیش بینی پایین بیاورد
[ترجمه گوگل]این ممکن است خسته کننده و مکانیزه شود، استانداردهای عملکرد و انتظارات خود را در بین قابلیت های قابل پیش بینی کاهش می دهد
14. One of our main tasks now is to mechanize agriculture.
[ترجمه ترگمان]یکی از وظایف اصلی ما to کشاورزی است
[ترجمه گوگل]یکی از وظایف اصلی ما این است که کشاورزی را مکانیسم کنیم