1. Lie in (oron) the bed one has made.
[ترجمه ترگمان]روی تخت دراز بکشید
[ترجمه گوگل]دروغ گفتن (oron) تخت یک ساخته شده است
2. We lie in the sunshine for hours, getting a tan.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها در آفتاب دراز می کشیم و برنزه می شویم
[ترجمه گوگل]ما ساعت ها در آفتاب گم می شویم، خورشید می شود
3. We're going to lie in the sun and roast for two weeks.
[ترجمه ترگمان]قرار است دو هفته در آفتاب استراحت کنیم و کباب کنیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم به مدت دو هفته در خورشید بمانیم و بخوریم
4. It was a Sunday, so she could lie in till almost lunch time.
[ترجمه امین جهانگرد] یکشنبه بود، پس اون میتونست تا ناهار تو تخت بمونه ( وقتی بیدار میشه از تخت بیرون نیاد )
[ترجمه ترگمان]یک روز یکشنبه بود، بنابراین تا موقع ناهار می توانست دراز بکشد
[ترجمه گوگل]یکشنبه بود، بنابراین او تا زمان ناهار می توانست دروغ بگوید
5. I like to lie in at weekends.
[ترجمه امین جهانگرد] من دوست دارم آخر هفته بیشتر تو تخت بمانم ( دیر تر پاشم )
[ترجمه ترگمان]دوست دارم در آخر هفته دراز بکشم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در تعطیلات آخر هفته دروغ بگویم
6. I'm perfectly content just to lie in the sun.
[ترجمه ترگمان]کاملا راضی هستم که در آفتاب دراز بکشم
[ترجمه گوگل]من کاملا محتوا فقط در خورشید دروغ می گویم
7. Maturity does not lie in how old you are, but how strong you are to take on responsibilities.
[ترجمه تل زرد] بلوغ به سن شما بر نمی گردد، بلکه به اینکه در قبول مسوولیت ها چه قدر قوی هستید بر می گردد
[ترجمه ترگمان]بلوغ در این نیست که شما چقدر قدیمی هستید، اما چقدر قوی هستید که مسئولیت ها را قبول کنید
[ترجمه گوگل]بلوغ در چند سالگی دروغ نمی گوید، اما شما باید مسئولیت های خود را برآورده کنید
8. She was prepared to lie in order to achieve her ends.
[ترجمه ترگمان]او آماده بود تا برای رسیدن به اهداف خود دراز بکشد
[ترجمه گوگل]او آماده بود دروغ بگذارد تا به اهدافش برسد
9. Normally, a woman will lie in a few hours before the birth of her child.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، یک زن تا چند ساعت قبل از تولد بچه اش دروغ می گوید
[ترجمه گوگل]به طور معمول یک زن در چند ساعت قبل از تولد فرزندش دروغ می گوید
10. I trapped a lie in my throat.
[ترجمه ترگمان]یک دروغ توی گلویم گیر کردم
[ترجمه گوگل]دروغ را در گلویم گرفتم
11. Don't lie in the sun for too long.
[ترجمه ترگمان]برای مدت زیادی در آفتاب دراز نکش
[ترجمه گوگل]برای مدت طولانی در خورشید دروغ نگو
12. Their plans for a comeback now lie in ruins.
[ترجمه ترگمان]برنامه های آن ها برای بازگشت دوباره در حال نابودی است
[ترجمه گوگل]برنامه های خود را برای بازگشت در حال حاضر در خرابه های دروغین
13. The islands lie in a wide arc just off the mainland.
[ترجمه ترگمان]این جزایر در یک قوس گسترده از سرزمین اصلی قرار دارند
[ترجمه گوگل]جزایر در قوس گسترده ای از سرزمین اصلی دروغ می گویند
14. All their hopes lie in him.
[ترجمه ترگمان]همه امیدهای آن ها در او نهفته است
[ترجمه گوگل]همه امیدشان به او دروغ می گویند