کلمه جو
صفحه اصلی

lie in


معنی : ارزیدن، در بستر زایمان بودن
معانی دیگر : دوران نقاهت (به ویژه پس از زایمان) را گذراندن، تمام شدن

انگلیسی به فارسی

بیشتر در رختخواب ماندن، در بستر زایمان بودن


دروغ گفتن، در بستر زایمان بودن، ارزیدن


انگلیسی به انگلیسی

• if you have a lie-in, you stay in bed later than usual in the morning.

مترادف و متضاد

ارزیدن (فعل)
cost, lie in

در بستر زایمان بودن (فعل)
lie in

Stay in bed (longer than usual)


جملات نمونه

1. Lie in (oron) the bed one has made.
[ترجمه ترگمان]روی تخت دراز بکشید
[ترجمه گوگل]دروغ گفتن (oron) تخت یک ساخته شده است

2. We lie in the sunshine for hours, getting a tan.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها در آفتاب دراز می کشیم و برنزه می شویم
[ترجمه گوگل]ما ساعت ها در آفتاب گم می شویم، خورشید می شود

3. We're going to lie in the sun and roast for two weeks.
[ترجمه ترگمان]قرار است دو هفته در آفتاب استراحت کنیم و کباب کنیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم به مدت دو هفته در خورشید بمانیم و بخوریم

4. It was a Sunday, so she could lie in till almost lunch time.
[ترجمه امین جهانگرد] یکشنبه بود، پس اون میتونست تا ناهار تو تخت بمونه ( وقتی بیدار میشه از تخت بیرون نیاد )
[ترجمه ترگمان]یک روز یکشنبه بود، بنابراین تا موقع ناهار می توانست دراز بکشد
[ترجمه گوگل]یکشنبه بود، بنابراین او تا زمان ناهار می توانست دروغ بگوید

5. I like to lie in at weekends.
[ترجمه امین جهانگرد] من دوست دارم آخر هفته بیشتر تو تخت بمانم ( دیر تر پاشم )
[ترجمه ترگمان]دوست دارم در آخر هفته دراز بکشم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در تعطیلات آخر هفته دروغ بگویم

6. I'm perfectly content just to lie in the sun.
[ترجمه ترگمان]کاملا راضی هستم که در آفتاب دراز بکشم
[ترجمه گوگل]من کاملا محتوا فقط در خورشید دروغ می گویم

7. Maturity does not lie in how old you are, but how strong you are to take on responsibilities.
[ترجمه تل زرد] بلوغ به سن شما بر نمی گردد، بلکه به اینکه در قبول مسوولیت ها چه قدر قوی هستید بر می گردد
[ترجمه ترگمان]بلوغ در این نیست که شما چقدر قدیمی هستید، اما چقدر قوی هستید که مسئولیت ها را قبول کنید
[ترجمه گوگل]بلوغ در چند سالگی دروغ نمی گوید، اما شما باید مسئولیت های خود را برآورده کنید

8. She was prepared to lie in order to achieve her ends.
[ترجمه ترگمان]او آماده بود تا برای رسیدن به اهداف خود دراز بکشد
[ترجمه گوگل]او آماده بود دروغ بگذارد تا به اهدافش برسد

9. Normally, a woman will lie in a few hours before the birth of her child.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، یک زن تا چند ساعت قبل از تولد بچه اش دروغ می گوید
[ترجمه گوگل]به طور معمول یک زن در چند ساعت قبل از تولد فرزندش دروغ می گوید

10. I trapped a lie in my throat.
[ترجمه ترگمان]یک دروغ توی گلویم گیر کردم
[ترجمه گوگل]دروغ را در گلویم گرفتم

11. Don't lie in the sun for too long.
[ترجمه ترگمان]برای مدت زیادی در آفتاب دراز نکش
[ترجمه گوگل]برای مدت طولانی در خورشید دروغ نگو

12. Their plans for a comeback now lie in ruins.
[ترجمه ترگمان]برنامه های آن ها برای بازگشت دوباره در حال نابودی است
[ترجمه گوگل]برنامه های خود را برای بازگشت در حال حاضر در خرابه های دروغین

13. The islands lie in a wide arc just off the mainland.
[ترجمه ترگمان]این جزایر در یک قوس گسترده از سرزمین اصلی قرار دارند
[ترجمه گوگل]جزایر در قوس گسترده ای از سرزمین اصلی دروغ می گویند

14. All their hopes lie in him.
[ترجمه ترگمان]همه امیدهای آن ها در او نهفته است
[ترجمه گوگل]همه امیدشان به او دروغ می گویند

پیشنهاد کاربران

بسته به اینکه


بیشتر در رختخواب ماندن
I always have a lie - in on Fridays

دخیل بودن در

بر مبنای چیزی استوار بودن

to exist or be found in something

خواب بیشتر در صبح
Have a lie - in

Lie in Something
to exist or be found in something

وجود داشتن یا یافت شدن در چیزی


دراز بکش

بدلیل

قرار داشتن * نهفته بودن

روی زمین گذاشتن

خوابیدن در

قرارداشتن، بودن
Lie in ( v ) :to exist or be found in some thing
Ex:The difficulty lies in providing sufficent evidence
مشکل در آماده کردن شواهد است.

وجود داشتن

چیزی رو در چیز دیگری قرار بدیم و نهفته کنیم.


کلمات دیگر: