1. The deferral is indefinite if reinvestment is in non-depreciating assets such as freehold land and buildings.
[ترجمه ترگمان]اگر reinvestment در دارایی های غیر - مثل زمین ملکی و ساختمان ها وجود داشته باشد، تعویق نامحدود است
[ترجمه گوگل]بازپرداخت نامحدود است اگر سرمایه گذاری مجدد در دارایی های غیرواقعی مثل مالکیت زمین و ساختمان ها باشد
2. Compound yields assume the reinvestment of dividends. For savers, the picture probably will get bleaker.
[ترجمه ترگمان]در ادامه، نتایج حاصل از ترکیب سود سهام را در نظر بگیرید برای پس انداز کنندگان، تصویر احتمالا bleaker خواهد شد
[ترجمه گوگل]بازدهی تلفیقی فرض می شود که سرمایه گذاری مجدد سود سهام برای محافظان، تصویر احتمالا سفیدتر خواهد شد
3. Called the Nursing Reinvestment Act, the bill would provide funding for education and mid-career training.
[ترجمه ترگمان]این لایحه به این لایحه Reinvestment پرستاری می گویند که این لایحه بودجه آموزش و تربیت میانی را تامین خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این قانون به نام Reinvestment قانون پرستاری، این لایحه تامین مالی آموزش و پرورش و آموزش متوسطه را فراهم می کند
4. More than 900 companies offer dividend reinvestment plans.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۹۰۰ شرکت برنامه reinvestment سود سهام ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]بیش از 900 شرکت طرح های سرمایه گذاری مجدد سود تقسیم می کنند
5. There is therefore a reinvestment rate risk if the bond is held until coupons are received.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگر اوراق قرضه تا زمان دریافت کوپن ها در نظر گرفته شود، خطر نرخ reinvestment وجود دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین اگر نرخ بیکاری تا زمانی که کوپن دریافت می شود، خطر ریسک دوباره سرمایه گذاری وجود دارد
6. Estimate of capital reinvestment and its profit and loss.
[ترجمه ترگمان]برآورد سرمایه و سود و زیان آن
[ترجمه گوگل]برآورد سرمایه گذاری مجدد سرمایه و سود و زیان آن
7. This is reinvestment risk, which can be more costly than other sorts of risk.
[ترجمه ترگمان]این ریسک reinvestment است که می تواند گران تر از دیگر انواع ریسک باشد
[ترجمه گوگل]این خطر ریسک سرمایه گذاری است که می تواند بیشتر از سایر انواع ریسک باشد
8. Lower rates will only affect new cash and reinvestment assets.
[ترجمه ترگمان]نرخ های پایین تنها بر دارایی و دارایی های نقدی جدید تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]نرخ های پایین تر فقط دارایی های پول نقد و بازپرداخت جدید را تحت تاثیر قرار خواهد داد
9. Since the reinvestment phase is over for Zohar I and Zohar II.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که فاز reinvestment برای زوهر و Zohar دوم تمام شده است
[ترجمه گوگل]از آنجا که مرحله سرمایه گذاری مجدد برای Zohar I و Zohar II تمام شده است
10. If the reinvestment rate is higher than the redemption yield then the actual return on the bond, assuming it is held to maturity, will be higher than the redemption yield.
[ترجمه ترگمان]اگر نرخ reinvestment بالاتر از بازده بازخرید باشد پس بازگشت واقعی در پیوند، با فرض این که آن به بلوغ برسد، بالاتر از بازده بازخرید است
[ترجمه گوگل]اگر نرخ بازپرداخت بازده بالاتر از بازدهی باشد، بازده واقعی اوراق قرضه، با فرض اینکه آن را به بلوغ سپرده، بالاتر از بازدهی بازده است
11. When their reinvestment rate on the added equity capital was 12 percent while interest rates generally were around 4 percent, investors became very happy - and, of course, they paid happy prices.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نرخ بهره آن ها در سرمایه سهام افزوده ۱۲ درصد بود در حالی که نرخ بهره به طور کلی حدود ۴ درصد بود، سرمایه گذاران بسیار خوشحال شدند - و البته آن ها بهای شادی پرداخت کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که نرخ سرمایه گذاری دوباره خود را در سرمایه متعلق به سهام 12 درصد بود در حالی که نرخ بهره معمولا 4 درصد بود، سرمایه گذاران بسیار خوشحال بودند - و البته، آنها قیمت های شاد را پرداخت کردند
12. All coupon-bearing bonds carry this reinvestment rate risk to a greater or lesser extent — the higher the coupon the greater the risk.
[ترجمه ترگمان]همه اوراق قرضه با ارزش کوپن، این نرخ مخاطره را به میزان بیشتر یا کم تر می برند - هرچه کوپن را بالاتر ببرند، ریسک بیشتری خواهد بود
[ترجمه گوگل]تمام اوراق قرضه دارنده ی کوپن، این میزان ریسک سرمایه گذاری مجدد را به میزان بیشتر یا کمتر تحمیل می کنند هرچه کوپن بالاتر باشد خطر بیشتر است
13. These charges were related to our productivity and reinvestment program.
[ترجمه ترگمان]این اتهامات مربوط به برنامه productivity و reinvestment بودند
[ترجمه گوگل]این اتهامات مربوط به برنامه بهره وری و سرمایه گذاری مجدد ما بود
14. Reinvestment and pyramiding are not inevitable.
[ترجمه ترگمان] Reinvestment \"و\" pyramiding \"اجتناب ناپذیر نیستن\"
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری دوباره و هرم اجتناب ناپذیر است
15. If the reinvestment rate is lower than the redemption yield, the opposite is true.
[ترجمه ترگمان]اگر نرخ reinvestment کم تر از بازده بازخرید باشد، عکس آن درست است
[ترجمه گوگل]اگر نرخ بازپرداخت سرمایه کمتر از بازدهی باشد، در غیر این صورت درست است