کلمه جو
صفحه اصلی

thawed

انگلیسی به فارسی

باز شدن، گرم شدن، اب شدن، گداختن


جملات نمونه

1. the sun thawed the snow
خورشید برف ها را آب کرد.

2. the ground has thawed out
یخبندان زمین برطرف شده است.

پیشنهاد کاربران

آب شدن یخ ها، یخ ها آب شد، یخ ها ذوب می شوند، ذوب شدن یخ ها

ذوب شده


کلمات دیگر: