کلمه جو
صفحه اصلی

allergist


پزشک متخصص آلرژی

انگلیسی به فارسی

پزشک متخصص آلرژی


آلرژیست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a medical doctor whose specialty is treating allergies.

• physician who specializes in the diagnosis and treatment of allergies

جملات نمونه

1. Receiving such intensive medical therapy is highly unusual, allergists said.
[ترجمه ترگمان]allergists گفت که دریافت چنین درمانی فشرده بسیار غیرمعمول است
[ترجمه گوگل]آلرژیست ها می گویند دریافت چنین درمان های شدید پزشکی بسیار غیر معمول است

2. Conventional allergists use skin tests to confirm the diagnosis, not to make it.
[ترجمه ترگمان]افراد متعارف از تست های پوست برای تایید تشخیص استفاده می کنند، نه اینکه آن را درست کنند
[ترجمه گوگل]متخصصان آلرژیک متعارف از آزمایشات پوستی برای تایید تشخیص استفاده می کنند، نه برای ایجاد آن

3. Around 5:30pm, my allergist says that I am too sick and must be admitted to hospital for continuous observation.
[ترجمه ترگمان]حدود ساعت ۵: ۳۰ بعد از ظهر، allergist می گوید که من بیش از حد بیمار هستم و باید برای مشاهده مداوم به بیمارستان مراجعه کنم
[ترجمه گوگل]حدود ساعت 5:30 بعد از ظهر آلرژیست من می گوید که من بیش از حد بیمار هستم و باید برای مشاهده مداوم به بیمارستان بستری شود

4. First thing in the morning, I call my allergist’s office. My allergist’s nurse returns my call around 2pm.
[ترجمه ترگمان]اول صبح، به دفتر my زنگ می زنم پرستار My تلفن من را حدود ساعت ۲ بعد از ظهر بر می گرداند
[ترجمه گوگل]اول صبح من از دفتر آلرژی من میخوام پرستار آلرژیست من در ساعت 2 بعد از ظهر فراخوانی می کند

5. My allergist and his nurse do not take my medical history.
[ترجمه ترگمان]allergist و پرستارش تاریخ پزشکی منو نمی گیرن
[ترجمه گوگل]آلرژیست من و پرستار من سابقه پزشکی من را ندارد

6. My allergist then entrusts this information to the ambulance attendant.
[ترجمه ترگمان]سپس allergist من این اطلاعات را به متصدی آمبولانس منتقل کرد
[ترجمه گوگل]سپس متخصص آلرژی این اطالعات را به متخصص آمبولانس سپرده است

7. An allergist advised us to temporarily eliminate wheat, dairy, chicken, fish, pork, beef and eggs from Alex’s diet.
[ترجمه ترگمان]An به ما توصیه کرد که به طور موقت گندم، لبنیات، مرغ، ماهی، گوشت گوساله، گوشت گوساله و تخم مرغ را از رژیم الکس حذف کنیم
[ترجمه گوگل]یک متخصص آلرژی به ما توصیه کرد تا موقت گندم، لبنیات، مرغ، ماهی، گوشت خوک، گوشت گاو و تخم مرغ را از رژیم غذایی الکس حذف کند

8. Although this man thinks the allergist’s note was a message from Jehovah, it’s not likely that the information in it was that unique of valuable.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این مرد فکر می کند که یادداشت allergist پیامی از یهوه گرفته شده است، اما به احتمال زیاد اطلاعات در آن منحصر به فرد است
[ترجمه گوگل]اگر چه این مرد فکر می کند که یادداشت آلرژیست پیامی از یهوه است، احتمالا اطلاعاتی که در آن بود، منحصر به فرد از ارزشمندی نیست

9. In my view, the allergist should have hospital privleges.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، allergist باید privleges بیمارستان داشته باشند
[ترجمه گوگل]به نظر من، متخصص آلرژی باید امتیازات بیمارستانی داشته باشد

10. The allergist, assuming he is a graduate of an approved program, and board certified or eligable, was the most qualified person to manage your care.
[ترجمه ترگمان]allergist، با فرض اینکه فارغ التحصیل از یک برنامه تایید شده باشد، و یا دارای مجوز و یا eligable باشد، most فرد برای مدیریت مراقبت های شما بود
[ترجمه گوگل]متخصص آلرژی، با فرض اینکه او فارغ التحصیل برنامه تأیید شده و هیئت مدیره گواهی شده یا واجد شرایط است، واجد شرایط ترین فرد برای مدیریت مراقبت شما بود

11. Allergist Bruce Wolf says this year has been especially bad.
[ترجمه ترگمان]گرگ بروس ولف می گوید امسال به خصوص بد بوده است
[ترجمه گوگل]بروس ولف، متخصص آلرژی، میگوید این سال به خصوص بد است

12. An allergist can help identify your triggers and develop a treatment plan. Find one at aaaai. org/physref.
[ترجمه ترگمان]An می تواند به شناسایی triggers و ایجاد یک برنامه درمانی کمک کند یکی را در aaaai پیدا کنید org \/ physref
[ترجمه گوگل]یک متخصص آلرژی می تواند به شناسایی عوامل شما کمک کند و یک برنامه درمان را ایجاد کنید پیدا کردن یک در aaaai org / physref

13. The nurse who escorts me into urgent care asks me for my doctor’s name. I tell her my allergist’s name.
[ترجمه ترگمان]پرستاری که مرا همراهی می کند تا نام دکترم را از من می پرسد نام s را به او می گویم
[ترجمه گوگل]پرستارانی که من را به مراقبت فوری هدایت می کنند به من از نام دکتر من می پرسند من به نام او آلوده کننده می گویم

14. Skin solution: If you can’t stop rubbing your eyes, see an allergist to diagnose and treat symptoms.
[ترجمه ترگمان]راه حل پوست: اگر نمی توانید چشم خود را به مالیدن چشم ها متوقف کنید، یک allergist برای تشخیص و درمان نشانه ها ببینید
[ترجمه گوگل]راه حل پوست: اگر شما نمی توانید از چروک چشم خود متوقف شوید، به یک متخصص آلرژی برای تشخیص و درمان علائم مراجعه کنید

پیشنهاد کاربران

allergist ( پزشکی )
واژه مصوب: آلرژی‏شناس
تعریف: متخصص درمان آلرژی


کلمات دیگر: