با گذشت، نظر بلند، گشاده دست، دست و دل باز، مهربان، صمیمی، گشاده دل، سخی
bighearted
با گذشت، نظر بلند، گشاده دست، دست و دل باز، مهربان، صمیمی، گشاده دل، سخی
انگلیسی به فارسی
مهربان، صمیمی، گشادهدل، سخی، بخشنده
سخاوتمند، مهربان، صمیمی، سخی، خیر، گشاده دل
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: bigheartedly (adv.), bigheartedness (n.)
مشتقات: bigheartedly (adv.), bigheartedness (n.)
• : تعریف: generous or compassionate.
• مترادف: benevolent, compassionate, generous, largehearted, magnanimous, munificent, openhanded, openhearted, unselfish
• متضاد: mean, stingy
• مشابه: beneficent, bounteous, charitable, considerate, free-handed, lavish, liberal, prodigal
• مترادف: benevolent, compassionate, generous, largehearted, magnanimous, munificent, openhanded, openhearted, unselfish
• متضاد: mean, stingy
• مشابه: beneficent, bounteous, charitable, considerate, free-handed, lavish, liberal, prodigal
• warmhearted, loving; generous
someone who is big-hearted is kind and generous to other people, and is always willing to help them.
someone who is big-hearted is kind and generous to other people, and is always willing to help them.
جملات نمونه
1. a bighearted man who forgave his enemies
مرد بزرگواری که دشمنان خود را بخشید
2. my father was a big-hearted man
پدرم مرد باگذشتی بود.
3. They spent most of a record stuffing making big-hearted tackles and chasing shadows.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیشتر of را صرف کرده بودند که ابزارهای بزرگ را درست کنند و سایه ها را تعقیب کنند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب یک رکورد پر کردن را انجام دادند و باعث شد تا سایه ها را به چالش بکشند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب یک رکورد پر کردن را انجام دادند و باعث شد تا سایه ها را به چالش بکشند
4. The day belonged to Ireland, and in particular to the big-hearted Kerryman.
[ترجمه ترگمان]آن روز به ایرلند تعلق داشت و به خصوص به the بزرگ
[ترجمه گوگل]این روز متعلق به ایرلند و به ویژه کریمان بزرگ بود
[ترجمه گوگل]این روز متعلق به ایرلند و به ویژه کریمان بزرگ بود
5. What is more, it is a big-hearted, generous book.
[ترجمه ترگمان]چیزی که بیشتر است، یک کتاب بزرگ و بخشنده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این یک کتاب بزرگ و دلپذیر است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این یک کتاب بزرگ و دلپذیر است
6. Larry's a big-hearted guy.
[ترجمه ترگمان]لری آدم big
[ترجمه گوگل]لری یک مرد باهوش است
[ترجمه گوگل]لری یک مرد باهوش است
7. His unique style attributes to the good education, numerous frustrations and bighearted ideas in his chillhood.
[ترجمه ترگمان]سبک منحصر به فرد او نسبت به آموزش عالی، frustrations متعدد و ایده های bighearted در chillhood وجود دارد
[ترجمه گوگل]سبک منحصر به فرد او به آموزش خوب، ناکامیهای فراوان و ایده های بزرگ و بزرگ در خلال او منجر می شود
[ترجمه گوگل]سبک منحصر به فرد او به آموزش خوب، ناکامیهای فراوان و ایده های بزرگ و بزرگ در خلال او منجر می شود
a bighearted man who forgave his enemies
مرد بزرگواری که دشمنان خود را بخشید
پیشنهاد کاربران
سخاوتمند
خوش قلب
خیلی مهربان
خوش قلب
خیلی مهربان
کلمات دیگر: