کلمه جو
صفحه اصلی

alleviative


ارام کننده، داروى تسکین دهنده

انگلیسی به فارسی

تسکین دهنده


انگلیسی به انگلیسی

• substance which relieves or lessens (suffering, pain, etc.)
relieving, making easier, lessening, reducing (suffering, pain, etc.)

جملات نمونه

1. Alleviative treatment for an incurable disease.
[ترجمه ترگمان]درمان با یک بیماری علاج ناپذیر
[ترجمه گوگل]درمان کمکی برای یک بیماری قابل درمان

2. The solutions of the alleviative vibration are presented by the test research for the small load condition.
[ترجمه ترگمان]راه حل های ارتعاش alleviative به وسیله تحقیق آزمایشی برای شرایط بار کوچک ارائه می شوند
[ترجمه گوگل]راه حل های ارتعاش کاهش یافته توسط تحقیق آزمایش برای شرایط بار کوچک ارائه شده است

3. Moreover, alleviative tax on sport investment may in turn stimulate sport investment.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مالیات بر روی سرمایه گذاری ورزشی ممکن است به نوبه خود سرمایه گذاری ورزشی را تحریک کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مالیات کم هزینه برای سرمایه گذاری در ورزش ممکن است به نوبه خود سرمایه گذاری های ورزشی را تحریک کند

4. The board of directors laughs at a Yan Kai, our pressure got alleviative.
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره به یه \"یان Yan\" می خندد فشار ما از بین میره
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره در یانکای می خندد، فشار ما تسکین یافته است

5. Based on power tracing method, an economic index which evaluates the alleviative degree of overload is presented and is used to calculate the proposed lost model.
[ترجمه ترگمان]براساس روش ردیابی توان، یک شاخص اقتصادی که درجه بالای اضافه بار را ارزیابی کرده و برای محاسبه مدل از دست رفته پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]بر اساس روش ردیابی قدرت، یک شاخص اقتصادی که میزان بارگیری بارگیری را ارزیابی می کند ارائه شده است و برای محاسبه مدل پیشنهادی از دست رفته استفاده می شود

6. Objective To explore nursing points in caring patients when U tube drain is used in alleviative treatment of hepatic portal cholangiocarcinoma.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی نقاط پرستاری در بیماران با توجه به این که لوله U در درمان alleviative در cholangiocarcinoma کبدی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی نقاط پرستاری در بیماران دچار حوادث زمانی که لوله تخلیه لوله U در درمان کمخونی کولنجویکارسینوم پورتال کبدی مورد استفاده قرار می گیرد

7. Results: The age of 24 death cases were more older than the alleviative group and the pulmonary function injury were also more seriously.
[ترجمه ترگمان]نتایج: سن ۲۴ مورد مرگ بیشتر از گروه alleviative بود و آسیب عملکرد ریوی نیز جدی تر بود
[ترجمه گوگل]یافته ها: سن 24 بیمار مرگ و میر بیشتر از گروه کاهشی بود و آسیب عملکرد ریوی نیز جدی تر بود

8. Moreover, addition of silicon and phosphorus significantly decreased cadmium concentration of shoots of corn. The alleviative effects of silicon were better than phosphorus.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، علاوه بر سیلیسیم و فسفر غلظت کادمیوم را به طور قابل توجهی کاهش داد اثرات alleviative سیلیکون بهتر از فسفر بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، افزودن سیلیکون و فسفر به طور قابل توجهی باعث کاهش غلظت کادمیم در شاخه های ذرت شد اثرات تخریبی سیلیکون بهتر از فسفر بود

9. Conclusion: Manipulation can improve SOD activity of DOA and alleviative degeneration of articular cartilage.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: دستکاری می تواند منجر به بهبود فعالیت sod و alleviative غضروف articular شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: دستیابی می تواند موجب بهبود فعالیت سدیم DOA و دژنرسانس خفیف غضروف مفصلی شود

10. Not only cheap and convenient, the netizen that still is in different ground to many bodies was reduced itinerary alleviative burden.
[ترجمه ترگمان]netizen که هنوز هم ارزان و هم مناسب نیستند، netizen که هنوز هم در زمینه های مختلفی برای بسیاری از افراد وجود دارد، برنامه سفر را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]نه تنها ارزان و راحت است، غیر عادی است که هنوز در زمین های مختلف به بسیاری از بدن ها کاهش می یابد، کاهش بار برنامه سفر

11. Objective:To observe the difference of pulmonary function and bronchodilatation test of the cases with asthmatic patients in their alleviative period.
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده تفاوت عملکرد ریوی و آزمایش bronchodilatation موارد مبتلا به بیماران مبتلا به تنگ نفس در دوره alleviative
[ترجمه گوگل]هدف: برای مشاهده تفاوت عملکرد ریه و تست برونکودیتاسیون مواردی که در بیماران مبتلا به آسم در دوره کمخونی آنها دیده می شود

12. According to the criterion, criminal constitution can be categorized rudimental constitution, aggravated constitution and alleviative constitution.
[ترجمه ترگمان]براساس این معیار، قانون اساسی کیفری می تواند به عنوان قانون اساسی، قانون اساسی تشدید شده و قانون اساسی alleviative طبقه بندی شود
[ترجمه گوگل]با توجه به معیار، قانون اساسی جنایی می تواند قانون اساسی، قانون اساسی تشدید شده و قانون اساسی کاهش یابد

13. Methods 11 patients with advanced hepatic portal cholangiocarcinoma received alleviative treatment using U tube drain. Nursing points in caring these patients were summarized.
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۱ بیمار با پورتال پیشرفته hepatic cholangiocarcinoma با استفاده از فاضلاب زیر لوله، درمان alleviative دریافت کردند Nursing در مراقبت از این بیماران خلاصه شده است
[ترجمه گوگل]روش ها: 11 بیمار با پروتز پیشرفته کولنگیواریسینوم کبدی، درمان کمخونی با استفاده از لوله تخلیه U را دریافت کردند نکات پرستاری در مراقبت از این بیماران خلاصه شد


کلمات دیگر: