(عامیانه) سخن مبالغه آمیز، غلو، گزافه گویی
big talk
(عامیانه) سخن مبالغه آمیز، غلو، گزافه گویی
انگلیسی به انگلیسی
• boasting, bluster, bragging
جملات نمونه
1. They were all boondoggled by her big talk.
[ترجمه ترگمان]همه با هم حرف می زدند
[ترجمه گوگل]همه آنها با سخنرانی بزرگ خود با هم آشنا شدند
[ترجمه گوگل]همه آنها با سخنرانی بزرگ خود با هم آشنا شدند
2. But the big talking point was the first half bust-up involving the rivals managers and team officials.
[ترجمه ترگمان]اما نقطه صحبت بزرگ عبارت بود از نیمه دوم ورشکستگی که مدیران و مقامات تیم در آن شرکت داشتند
[ترجمه گوگل]اما سخنرانی بزرگ صحبت، نیمه اول بود که شامل مدیران رقبای و مقامات تیم بود
[ترجمه گوگل]اما سخنرانی بزرگ صحبت، نیمه اول بود که شامل مدیران رقبای و مقامات تیم بود
3. Well one of the big talking points at the Three Counties Show this year is the controversial issue of setaside.
[ترجمه ترگمان]خوب، یکی از نکات برجسته در برنامه سه شهری امسال موضوع بحث برانگیز of است
[ترجمه گوگل]خوب یکی از سخنرانی های بزرگ در نمایش سه شهرستان در سال جاری موضوع بحث برانگیز است
[ترجمه گوگل]خوب یکی از سخنرانی های بزرگ در نمایش سه شهرستان در سال جاری موضوع بحث برانگیز است
4. Big talk may not be the style of Bob Rubin, banker and multimillionaire.
[ترجمه ترگمان]صحبت بزرگ ممکن است سبک باب روبین، بانکدار و مولتی میلیونر باشد
[ترجمه گوگل]بحث بزرگ ممکن است سبک Bob Rubin، بانکدار و چند میلیونر باشد
[ترجمه گوگل]بحث بزرگ ممکن است سبک Bob Rubin، بانکدار و چند میلیونر باشد
5. What he says is just big talk. Don't take him seriously.
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون میگه فقط حرف بزرگیه او را جدی نگیر
[ترجمه گوگل]آنچه او می گوید، صحبت بزرگ است او را جدی نگیرید
[ترجمه گوگل]آنچه او می گوید، صحبت بزرگ است او را جدی نگیرید
6. He's a real wheeler - dealer full of big talk and promises.
[ترجمه ترگمان]او یک مرسدس بنز واقعی است که پر از حرف و وعده است
[ترجمه گوگل]او چرخدار واقعی است - فروشنده پر از صحبت بزرگ و وعده
[ترجمه گوگل]او چرخدار واقعی است - فروشنده پر از صحبت بزرگ و وعده
7. Nobody paid attention to his big talk.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به حرف بزرگش توجه نکرد
[ترجمه گوگل]هیچکس به حرف بزرگش توجهی نکرد
[ترجمه گوگل]هیچکس به حرف بزرگش توجهی نکرد
8. No one likes his big talk.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از حرف زدن بزرگش خوشش نمیاد
[ترجمه گوگل]هیچکس سخن بزرگ خود را دوست ندارد
[ترجمه گوگل]هیچکس سخن بزرگ خود را دوست ندارد
9. See, for all your big talk about being ready for a relationship, deep down, you're single.
[ترجمه ترگمان]ببین، برای همه صحبت های مفصل تو در مورد آماده بودن برای یک رابطه، عمیق، تو مجردی
[ترجمه گوگل]ببینید، برای همه صحبت های بزرگ خود را در مورد آماده بودن برای یک رابطه، عمیق، شما تنها هستید
[ترجمه گوگل]ببینید، برای همه صحبت های بزرگ خود را در مورد آماده بودن برای یک رابطه، عمیق، شما تنها هستید
10. For all his big talk, we were all on to him.
[ترجمه ترگمان] برای همه حرف هاش، همه ما پیشش بودیم
[ترجمه گوگل]برای همه صحبت های بزرگ او، ما همه را به او بودیم
[ترجمه گوگل]برای همه صحبت های بزرگ او، ما همه را به او بودیم
11. Don t spout off big talk.
[ترجمه ترگمان]از حرف های بزرگ فواره نزن
[ترجمه گوگل]بیایید حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید حرف بزنیم
12. Do not give me that kind of big talk.
[ترجمه ترگمان]این حرف بزرگ رو به من نگو
[ترجمه گوگل]این نوع صحبت های بزرگ را به من بده
[ترجمه گوگل]این نوع صحبت های بزرگ را به من بده
13. He a real wheeler - dealer full of big talk and promises.
[ترجمه ترگمان]او یک مرسدس بنز واقعی است که پر از حرف و وعده است
[ترجمه گوگل]او چرخدار واقعی است - فروشنده پر از صحبت بزرگ و وعده
[ترجمه گوگل]او چرخدار واقعی است - فروشنده پر از صحبت بزرگ و وعده
14. No big talk with me, I have your number.
[ترجمه ترگمان] حرف بزرگی با من نزن، شماره - ت رو دارم
[ترجمه گوگل]با من حرف بزنید، شماره شما را دارم
[ترجمه گوگل]با من حرف بزنید، شماره شما را دارم
کلمات دیگر: