گاوکشی . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) عمل گاو کشتن . || (اِ مرکب ) محلی که در آن گاو کشند.
گاوکشی
لغت نامه دهخدا
گاوکشی . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اسفندقه ٔ بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 107000گزی جنوب ساردوئیه . سر راه فرعی بافت به جیرفت . جلگه ، معتدل ، دارای 125 تن سکنه ، آب آنجا از قنات ، محصول آنجا غلات ،حبوبات ، شغل اهالی آن زراعت . راه آن مالرو است . (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). رجوع به اسفندقه شود.
گاوکشی. [ ک ُ ] ( حامص مرکب ) عمل گاو کشتن. || ( اِ مرکب ) محلی که در آن گاو کشند.
گاوکشی. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 107000گزی جنوب ساردوئیه. سر راه فرعی بافت به جیرفت. جلگه ، معتدل ، دارای 125 تن سکنه ، آب آنجا از قنات ، محصول آنجا غلات ،حبوبات ، شغل اهالی آن زراعت. راه آن مالرو است. ( ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). رجوع به اسفندقه شود.
گاوکشی. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اسفندقه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 107000گزی جنوب ساردوئیه. سر راه فرعی بافت به جیرفت. جلگه ، معتدل ، دارای 125 تن سکنه ، آب آنجا از قنات ، محصول آنجا غلات ،حبوبات ، شغل اهالی آن زراعت. راه آن مالرو است. ( ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). رجوع به اسفندقه شود.
کلمات دیگر: