1. to slacken one's grip
محکم در دست نگرفتن (شل در دست گرفتن) چیزی
2. to slacken one's speed
از سرعت خود کاستن
3. to slacken the flow of water
جریان آب را کم کردن
4. Slacken your legs and slowly lie back.
[ترجمه ترگمان]پاهات را باز کن و آروم دراز بکش
[ترجمه گوگل]پاها را ببندید و به آرامی برگردید
5. Simon allowed his pace to slacken.
[ترجمه ترگمان](سیمون)اجازه داد که سرعتش کم شود
[ترجمه گوگل]سیمون سرعت خود را به حال خود رها کرد
6. After hours of digging, we began to slacken up a little.
[ترجمه مسعود تقی پور] بعد از ساعت ها حفر کردن، ما مقداری استراحت کردیم
[ترجمه ترگمان]پس از ساعت ها کندن، شروع به سست شدن کردیم
[ترجمه گوگل]بعد از ساعت ها حفر شدیم، کمی شروع کردیم
7. Growth in the economy was beginning to slacken off.
[ترجمه ترگمان]رشد اقتصاد کم شده بود
[ترجمه گوگل]رشد اقتصادی شروع به افت کرد
8. Slacken the reins or you'll hurt the horse's mouth.
[ترجمه ترگمان]ده نه اسب را بردار یا به دهان اسب صدمه می زنی
[ترجمه گوگل]ریسمان را کم کنید یا دهان اسب را آسیب برسانید
9. The Conservative government will not slacken the pace of radical reform.
[ترجمه ترگمان]دولت محافظه کار از سرعت اصلاحات رادیکال کاسته نخواهد شد
[ترجمه گوگل]دولت کنسرواتیک سرعت اصلاحات رادیکال را کاهش نخواهد داد
10. Most people slacken off/up at the end of a day's work.
[ترجمه ترگمان]اکثر مردم در پایان کار یک روز کم می کنند
[ترجمه گوگل]اکثریت مردم در پایان روز کار را خاموش می کنند
11. The management expects demand to slacken in the New Year.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این مدیریت در سال نو کمی استراحت کند
[ترجمه گوگل]مدیریت انتظار دارد که تقاضا در سال نو کاهش یابد
12. The pace did not slacken in the fifth.
[ترجمه ترگمان]سرعت در قرن پنجم کم نشد
[ترجمه گوگل]سرعت در پنجم نزول کرد
13. But it should slacken when the leash is held normally.
[ترجمه ترگمان]اما باید وقتی افسار به طور عادی مهار می شود، سست شود
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که دسته بندی به طور معمول برگزار می شود، باید آن را کاهش دهیم
14. In the heat of the moment, he might slacken his moral principles.
[ترجمه ترگمان]در گرمای آن لحظه ممکن بود اصول اخلاقی خود را سست کند
[ترجمه گوگل]در گرمای لحظه، او می تواند اصول اخلاقی خود را از دست بدهد