کلمه جو
صفحه اصلی

roofing


معنی : پوشش، بام، سقف سازی، مصالح ساختن بام
معانی دیگر : بام سازی، تاق سازی، مواد لازم برای بام و بام سازی

انگلیسی به فارسی

مصالح ساختن بام، سقف سازی، پوشش، بام


انگلیسی به انگلیسی

• material used to construct a roof; act of constructing a roof
roofing is material used for making or covering roofs.

اسم ( noun )
(1) تعریف: materials used for making a roof.

(2) تعریف: the act of installing or repairing a roof.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بامسازی

مترادف و متضاد

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

بام (اسم)
roof, roofing

سقف سازی (اسم)
roofing

مصالح ساختن بام (اسم)
roofing

جملات نمونه

1. roofing slates
پرنیخ های بام سازی

2. The new building has aluminum siding and roofing.
[ترجمه ترگمان]ساختمان جدید دارای جانبداری از آلومینیوم و پشت بام است
[ترجمه گوگل]ساختمان جدید دارای سایدینگ و سقف آلومینیومی است

3. Slates, tiles and shingles are the commonest roofing materials.
[ترجمه ترگمان]slates، کاشی و shingles با مصالح سقف معمولی هستند
[ترجمه گوگل]تخته سنگ، کاشی ها و لبه های شومینه معمول ترین مواد سقف هستند

4. He's started a business doing gardening and roofing work.
[ترجمه ترگمان]باغبانی مشغول انجام کاره ای باغبانی و پشت بام مشغول به کار است
[ترجمه گوگل]او یک کسب و کار را با کار باغبانی و بامکاری آغاز کرده است

5. Pieces of roofing were scattered in trees like ornaments.
[ترجمه ترگمان]قطعات تعمیر سقف در درختان مثل تزئینات پراکنده بودند
[ترجمه گوگل]قطعات سقف در درختان مانند زیور آلات پراکنده شدند

6. The Clay Roofing Tile Council offers you a free technical advisory service on any aspect of the use of clay tiles.
[ترجمه ترگمان]شورای Clay Roofing Tile به شما سرویس مشاوره فنی رایگان در هر جنبه از استفاده از کاشی های رسی می دهد
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره کاشی های روکش سفال ارائه می دهد خدمات مشاوره فنی رایگان در هر جنبه ای از استفاده از کاشی های خاک رس

7. These flat roofing materials fall into three major categories: built-up felt roofing, mastic asphalt and single-ply membranes.
[ترجمه ترگمان]این مصالح سقف مسطح به سه دسته عمده تقسیم می شوند: سقف ساخته شده از سقف، آسفالت کردن آسفالت و غشاهای single
[ترجمه گوگل]این مواد بام مسطح به سه طبقه اصلی ساخته شده بافته شده، آسفالت ماسفت و غشاء تک تک می افتد

8. Steetley Roofing Products has launched the Ashurst tile, an authentic clay roof tile that creates an instant weathered look.
[ترجمه ترگمان]محصولات Steetley Roofing کاشی Ashurst را به راه انداخته اند که یک کاشی دارای سقف سفالی معتبر است که یک ظاهر از رنگ و رو رفته را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]کوره Steetley Roofing محصولات کاشی Ashurst را راه اندازی کرده است، یک کاشی با سنگ ریزه معتبر که به نظر می رسد فرسوده

9. Built-up felt roofing was one of the materials which suffered most in the early search for cheap solutions.
[ترجمه ترگمان]سقف ساخته شده از این مواد یکی از موادی بود که در جستجوی راه حله ای ارزان بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]سقف احساس شده ساخته شده یکی از مواد است که بیشتر در جستجوی اولیه برای راه حل های ارزان قیمت رنج می برد

10. Roofing contractors are too busy to return calls.
[ترجمه ترگمان]پیمانکاران Roofing برای بازگشت به تماس ها بسیار پرمشغله هستند
[ترجمه گوگل]پیمانکاران بامبو بیش از حد مشغول به بازگشت تماس هستند

11. Stick down lifting seams with roofing felt adhesive.
[ترجمه ترگمان]چسب زخم را با چسب احساس کنید
[ترجمه گوگل]بافت چسبانده با سقف چسبند

12. SureSeam is low pitch steel roofing for high integrity buildings.
[ترجمه ترگمان]سقف برای ساختمان های صاف و صاف، سقف فولادی پایینی دارد
[ترجمه گوگل]SureSeam سقف فولادی کم برای ساختمان های یکپارچه بالا است

13. Such as for house roofing and wall covering.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که سقف و سقف را پوشش داده اند
[ترجمه گوگل]مانند برای سقف خانه و پوشش دیوار

14. All together, roofing slate plane tickets at up to form a dome.
[ترجمه ترگمان]همه با هم، پشت سر هم بلیط سقف شیروانی دار برای تشکیل یک گنبد
[ترجمه گوگل]همه با هم، سقف تخته سنگ هواپیما تا تشکیل یک گنبد


کلمات دیگر: