کلمه جو
صفحه اصلی

slat


معنی : میله میله، کفل، تخته باریک، توفال، ضربه شدید، سراشیبی یا نمای بام، لوحه سنگ باریک، دنده ها، توفالی، چوب مداد، میله پشت صندلی، پرتاب شدن، زدن
معانی دیگر : (چوب یا پلاستیک و غیره) تکه ی پهن و نازک، لاته، پره، (امریکا - خودمانی - جمع) دنده ها، (مانند بادبان در باد شدید) کشیده شدن و صدا کردن، واخوردن و صدا کردن، ضربه زدن، (انگلیس - عامیانه) محکم پراندن، محکم پرتاب کردن، میله، باریک، شکافتن

انگلیسی به فارسی

حلقه، سراشیبی یا نمای بام، لوحه سنگ باریک، دنده ها، تخته باریک، توفالی، توفال، چوب مداد، میله پشت صندلی، کفل، میله میله، ضربه شدید، پرتاب شدن، زدن


تخته باریک، لوحه سنگ باریک، توفال، سراشیبی یانمای بام، میله، چوب مداد، میله پشت صندلی، کفل،دنده ها، توفالی، باریک، میله میله، زدن، پرتاب شدن، شکافتن، ضربه شدید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one of several long narrow strips of wood or metal arranged in a uniform row, such as mattress supports, window blinds, the seat of a bench, or the like.

(2) تعریف: (pl.; slang) the ribs.

(3) تعریف: (pl.; slang) the buttocks.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: slats, slatting, slatted
• : تعریف: to make with slats.

• thin strip of wood or metal; blow, stroke (rare)
equip with slats, make with slats; hurl forcefully, dash (rare); beat, strike, slap (rare)
slats are the narrow pieces of wood, metal, or plastic in things such as venetian blinds or cupboard doors.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] توفال

مترادف و متضاد

میله میله (اسم)
bacillus, slat, trabecula

کفل (اسم)
seat, slat, backside, posterior, rump, hip, buttock, gluteus, breech, haunch, hunkers, toby

تخته باریک (اسم)
slat, cleat

توفال (اسم)
slat, shingle, splint, shim, spall, lath

ضربه شدید (اسم)
slap, slat

سراشیبی یا نمای بام (اسم)
slat

لوحه سنگ باریک (اسم)
slat

دنده ها (اسم)
slat

توفالی (اسم)
slat

چوب مداد (اسم)
slat

میله پشت صندلی (اسم)
slat

پرتاب شدن (فعل)
slat, shove

زدن (فعل)
cut off, cut, attain, get, strike, stroke, hit, play, touch, bop, lop, sound, haze, amputate, beat, slap, put on, tie, fly, clobber, slat, belt, whack, drub, mallet, chap, throb, imprint, knock, pummel, bruise, pulsate, spray, bunt, pop, frap, smite, nail, clout, poke, ding, shoot, pound, inject, lam, thwack, snip

جملات نمونه

1. The flag slatted in the wind.
[ترجمه ترگمان]پرچم در باد تکان می خورد
[ترجمه گوگل]پرچم در باد باد شد

2. He slatted my manuscript and went out.
[ترجمه ترگمان]دست خط را گرفت و بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او نسخه خطی من را خالی کرد و بیرون رفت

3. The base of the bed was made of slats.
[ترجمه ترگمان]پایه تخت از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]پایه ی تخت از تخته های ساخته شده بود

4. She didn't care the ribbon slatting her face.
[ترجمه ترگمان]برایش مهم نبود که روبان صورت او را ببیند
[ترجمه گوگل]او روبان نازک صورتش را نداشت

5. Sunlight filtered dustily through the slats of the door.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید از لای در به داخل می تابید
[ترجمه گوگل]نور خورشید از طریق لبه های درب به دو قسمت تقسیم می شود

6. In the darkened room the slats of the venetian blinds were half-closed.
[ترجمه ترگمان]در اتاق تاریک، صدای باز شدن در پنجره، نیمه باز بود
[ترجمه گوگل]در اتاق تاریک، تختهای پردههای وینتیان نیمه بسته بودند

7. She walked round and lifted one of the slats from the roof of the lean-to chicken coop.
[ترجمه ترگمان]دور شد و یکی از the را از پشت بوم خم کرد
[ترجمه گوگل]او دور گردن و یکی از اسلحه ها را از پشت بام قفسه ی مرغ نابود کرد

8. A large wooden bin with slatted sides and a removable front is easy to make from timber.
[ترجمه ترگمان]یک سطل چوبی بزرگ با دو طرف و یک جبهه قابل جابجایی آسان است که از چوب ساخته شود
[ترجمه گوگل]یک جعبه چوبی بزرگ با دو طرف چاقو و یک جلوی قابل جابجایی آسان از چوب ساخته شده است

9. In summer, the scrubbed slatted shelves inside the fruit house are used as a temporary store for soft fruits.
[ترجمه ترگمان]در تابستان، قفسه های تمیز و تمیز در داخل خانه میوه به عنوان یک انبار موقتی برای میوه ها نرم استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]در تابستان، قفسه های باز شده در داخل خانه میوه به عنوان فروشگاه موقت برای میوه های نرم استفاده می شود

10. Close to the door, rows of slatted chairs were set out behind a rope barrier.
[ترجمه ترگمان]در نزدیک در، ردیف صندلی های راحتی قرار داشت که پشت یک سد طنابی قرار داشت
[ترجمه گوگل]نزدیک به درب، ردیف صندلی های رنده شده در پشت طناب قرار داده شده است

11. Slats close to the building will cast dappled shade, while the tree is drawn into the composition by the well-detailed pergola.
[ترجمه ترگمان]slats نزدیک به ساختمان سایه لکه لکه را ایجاد می کند، در حالی که درخت به وسیله the با دقت کامل به ترکیب کشیده می شود
[ترجمه گوگل]تیرچه های نزدیک به ساختمان، سایه دایره ای را به تصویر می کوبند، در حالی که درخت به شکل ترکیب شده به وسیله آبرنگ به خوبی پوشیده شده است

12. Beneath the flowering plants were slats of the veranda half eaten by ants or crumbling with tropical humidity.
[ترجمه ترگمان]در زیر آن گیاهان گلدار، هر یک از شاخه های بید خورده بودند، یا با رطوبت استوایی
[ترجمه گوگل]در زیر گیاهان گلدار، غلافهای ورنج نیمه خورده شده توسط مورچه ها یا فرو ریختن رطوبت استوایی بود

13. Two handsome young policemen were sitting on a slat bench smoking cigarettes.
[ترجمه ترگمان]دو نفر پلیس زیبا روی نیمکت چوبی نشسته بودند و سیگار می کشیدند
[ترجمه گوگل]دو پلیس خوش تیپ جوان سیگاری سیگاری سیگاری نشسته بودند

14. However, the slats are of varying lengths and the barrel is leaking.
[ترجمه ترگمان]با این حال، the از فواصل متغیر هستند و بشکه چکه می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، اسلات ها دارای طول های مختلف هستند و بشکه نشت می کند

slats of a Venetian blind

پره‌های پرده‌ی کرکره


پیشنهاد کاربران

قا بل توجهه


کلمات دیگر: