1. a parasite that has tubular processes
انگلی که زایده های لوله مانند دارد
2. The whole thing fits into a tubular box.
[ترجمه ترگمان]کل ماجرا با یه جعبه سیگاری جور در میاد
[ترجمه گوگل]همه چیز به یک جعبه لوله متصل می شود
3. The workmen rigged up some tubular scaffolding at once.
[ترجمه ترگمان]کارگرها بلافاصله چند تا scaffolding را منفجر کردند
[ترجمه گوگل]کارگران برخی از داربست های لوله ای را در یک زمان اداره می کردند
4. The wing was braced by tubular steel struts located between the hull and underwing surfaces.
[ترجمه ترگمان]این جناح توسط پایه های فولادی لوله ای که بین سطوح بدنه و بدنه قرار دارد، آماده شد
[ترجمه گوگل]این بال با ستون های فولادی لوله ای که بین سطوح بدنی و بدنه قرار دارند، پیچیده می شود
5. It features a twin-spar aluminium frame and a tubular swingarm made out of steel and aluminium.
[ترجمه ترگمان]آن یک قاب آلومینیومی دوقلو و یک لوله لوله ای که از فولاد و آلومینیوم ساخته شده است را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]این قاب یک قاب آلومینیومی دوقلو دار و یک دستبند لوله ای است که از فولاد و آلومینیوم ساخته شده است
6. Excessive secretion of aldosterone will increase renal tubular reabsorption of sodium, therefore, decrease the loss of sodium in the urine.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل ترشح بیش از حد aldosterone باعث افزایش مصرف سدیم در ادرار می شود، بنابراین کاهش سدیم در ادرار را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]ترشح بیش از حد آلدوسترون باعث افزایش جذب سدیم کلیه می شود، بنابراین کاهش میزان سدیم در ادرار کاهش می یابد
7. There's Stansted Airport in Essex, whose massive tubular supports look like the work of a crazed plumber.
[ترجمه ترگمان]فرودگاه Stansted در اسکس است که لوله های massive مانند کار لوله کش دیوانه به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]فرودگاه استنسد در اسکس وجود دارد، که پشتیبانی گسترده ای از لوله های آن به نظر می رسد مانند یک لوله کش لوله ای است
8. In humans, tubular magnesium, secretion is not important physiologically.
[ترجمه ترگمان]در انسان ها، tubular منیزیم، ترشح منیزیم مهم نیست
[ترجمه گوگل]در انسان، منیزیوم لوله ای، ترشح از نظر فیزیولوژیکی مهم نیست
9. Inside a bicycle tire is a long tubular piece of rubber.
[ترجمه ترگمان]داخل یک تایر دوچرخه یک تکه لاستیک مصنوعی بلند است
[ترجمه گوگل]در داخل تایر دوچرخه یک قطعه لوله ای طولانی از لاستیک است
10. Enhanced tubular reabsorption of calcium, Thiazide therapy.
[ترجمه ترگمان]افزایش تولید مثل کلسیم، درمان Thiazide
[ترجمه گوگل]بهبود تبلور مجدد کلسیم، درمان تریازید
11. It was all tubular steel and smoked glass.
[ترجمه ترگمان]همه اش سیگاری بود و شیشه دود می کرد
[ترجمه گوگل]همه اینها لوله های فولادی و شیشه های دودی بود
12. This is a tubular ring with five or more adjustable jets which can provide varying spray patterns.
[ترجمه ترگمان]این یک حلقه لوله ای با پنج یا چند جت قابل تنظیم است که می تواند الگوهای اسپری متفاوت فراهم کند
[ترجمه گوگل]این یک حلقه لوله ای با پنج یا چند جت قابل تنظیم است که می تواند الگوهای اسپری های مختلف را ارائه دهد
13. Dexter tapped his fingers on the tubular arms of his chair, thinking how much more comfortable his sofa was at home.
[ترجمه ترگمان]دکستر در حالی که دستش را به دست سیگاری که روی میز تکیه داده بود ضربه می زد و فکر می کرد که این کاناپه در خانه چه قدر راحت است
[ترجمه گوگل]دکستر انگشتان دست خود را بر روی دست های لوله ای صندلی اش گذاشت و فکر کرد که راحت ترین مبل او در خانه است
14. His first response to the enormous success of Tubular Bells was to undergo a minor nervous breakdown.
[ترجمه ترگمان]اولین واکنش او به موفقیت بزرگ of، تبدیل شدن به یک شکست عصبی جزئی بود
[ترجمه گوگل]اولین پاسخ او به موفقیت عظیمی از Bellular Tubular بود که یک شکست عصبی جزئی رخ داد