کلمه جو
صفحه اصلی

antipodes


(جغرافی) دو نقطه ی کره ی زمین که کاملا متقاطر باشند، ینگه دنیا، ساکنین نقاطمتقاطردرروی زمین

انگلیسی به فارسی

ساکنین نقاط متقاطر در روی زمین


antipodes


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
مشتقات: antipodean (adj.)
• : تعریف: places directly opposite each other on the surface of the earth, as the North Pole and the South Pole.

- The imaginary line between any two points that are antipodes is a diameter of the Earth.
[ترجمه ترگمان] خط فرضی بین هر دو نقطه که نقطه مقابل هستند قطر زمین است
[ترجمه گوگل] خطی خیالی بین هر دو نقطه که antipodes است، قطر زمین است

• australia and new zealand (british informal)
points diametrically opposed to one another (particularly of the earth)
the antipodes is used by people in the northern hemisphere to refer, often humorously, to australia and new zealand.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] نقاط متقاطر دو نقطه از کره زمین که در مقابل یکدیگر قرار گرفته و نسبت به هم 180درجه فاصله داشته باشند
[ریاضیات] نقاط متقاطر

جملات نمونه

1. I rather fancy the Antipodes for a holiday this summer.
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم این تابستان را برای تعطیلات در آنجا بمانم
[ترجمه گوگل]من آنطرف آنتپدها را برای تعطیلات تابستان امسال دوست دارم

2. Virtue is the antipode of selfishness.
[ترجمه ترگمان]تقوا the خودخواهی است
[ترجمه گوگل]فضیلت پادزهر خودخواهی است

3. The antipode of love is hatred.
[ترجمه ترگمان]عشق و محبت، کینه است
[ترجمه گوگل]ضد عشق عشق نفرت است

4. Our antipodes sleep while we wake.
[ترجمه ترگمان]وقتی بیدار می شویم، antipodes Our
[ترجمه گوگل]در حالی که از خواب بیدار می شویم، ضدپدیم ماست

5. The antipodes of love is hatred.
[ترجمه ترگمان]نقطه مقابل عشق تنفر است
[ترجمه گوگل]ضدپودهای عشق نفرت است

6. The north pole and the south pole are antipodes.
[ترجمه ترگمان]قطب شمال و قطب جنوب غرب antipodes
[ترجمه گوگل]قطب شمال و قطب جنوب آنتیپید هستند

7. Did they represent the antipodes of construction and rubble generated through war and natural disaster?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها نقطه مقابل ساخت وساز و آوار ایجاد شده از طریق جنگ و بلایای طبیعی را نشان می دادند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها ضدپود ساخت و ساز و سنگ آهک تولید شده از طریق جنگ و فاجعه طبیعی را نشان دادند؟

8. This rabbit had no natural enemies in Antipodes.
[ترجمه ترگمان]این خرگوش، هیچ دشمنی طبیعی در آن دنیا نداشت
[ترجمه گوگل]این خرگوش دشمن طبیعی در آنتیپودها نبود

9. Two Worlds at the antipodes, in football and in life.
[ترجمه ترگمان]دو جهان در نقطه مقابل، در فوتبال و در زندگی
[ترجمه گوگل]دو دنیای ضدپود، فوتبال و زندگی

10. They are our poles, or antipodes.
[ترجمه ترگمان]آن ها poles، یا نقطه مقابل ما هستند
[ترجمه گوگل]آنها قطبهای ما هستند یا ضدپودها

11. Even so, our Bell West connection made him sound like he was in the Antipodes, or Oakland!
[ترجمه ترگمان]با این وجود، ارتباط غربی و غربی ما او را طوری به نظر می رسید که انگار در آن نقطه مقابل، در Antipodes، یا او کلند بود!
[ترجمه گوگل]با این حال، اتصال Bell West ما او را مانند او در Antipodes یا Oakland ساخته بود!

12. With the fish, the Archdeacon started on Cathedral heating systems he had known with special reference to the antipodes.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ماهی، سرش ماس با اشاره مخصوص به نقطه مقابل، از سیستم های گرمایش کلیسا استفاده کرد
[ترجمه گوگل]با ماهی، Archdeacon در سیستم های گرمایش کلیسایی که او با اشاره خاص به antipodes شناخته شده بود شروع شد

13. Then, some regular semigroups were constructed by using of weak antipodes of some weak Hopf algebras.
[ترجمه ترگمان]سپس، برخی از semigroups معمولی با استفاده از نقطه مقابل ضعیف برخی از algebras ضعیف algebras ساخته شدند
[ترجمه گوگل]سپس بعضی از نیمه گروه های منظم با استفاده از آنتیپدهای ضعیف برخی از جبر های هوفف ضعیف ساخته شد

14. This approach to carbonyl compounds also allows the synthesis of either optical antipodes.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد به ترکیبات کربونیل هم چنین اجازه می دهد که این ترکیبات دارای نقطه مقابل نوری باشند
[ترجمه گوگل]این رویکرد به ترکیبات کربنیل همچنین اجازه می دهد تا سنتز از هر دو آنتی پوسته های نوری


کلمات دیگر: