کلمه جو
صفحه اصلی

visualization


معنی : تجسم، تصور، تجسم فکری
معانی دیگر : تجسم فکری

انگلیسی به فارسی

تجسم، تصور


تجسم فکری


تجسم، تجسم فکری، تصور


انگلیسی به انگلیسی

• imagining, picturing in the mind, envisaging, forming of mental images

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تصویریسازی
[ریاضیات] تجسم
[آمار] تصویری سازی

مترادف و متضاد

تجسم (اسم)
apparition, substantiation, visualization, embodiment, incarnation, portrayal, projection, shape, hallucination, prosopopoeia

تصور (اسم)
supposition, vision, if, supposal, fancy, idea, notion, imagination, visualization, image, picture, conception, conceptualization

تجسم فکری (اسم)
visualization

جملات نمونه

1. What is social visualization?
[ترجمه ترگمان]تجسم اجتماعی چیست؟
[ترجمه گوگل]تجسم اجتماعی چیست؟

2. Parallel distributed computing excels in perception, visualization, and simulation.
[ترجمه ترگمان]رایانش توزیع شده موازی در ادراک، تجسم سازی و شبیه سازی برتری دارد
[ترجمه گوگل]محاسبات موازی توزیع شده در ادراک، تجسم و شبیه سازی پیشرفته است

3. Visualization / Imagery-This technique combines relaxation exercises with the creation of mental images.
[ترجمه ترگمان]تجسم \/ Imagery - این تکنیک تمرین های آرامش را با ایجاد تصاویر ذهنی ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]تجسم / تصویرسازی - این روش ترکیبی از تمرینات آرام سازی با ایجاد تصاویر ذهنی است

4. Unlike ordinary visualization, this power appears to involve a direct perception of structures or processes that are usually invisible to us.
[ترجمه ترگمان]برخلاف تجسم معمولی، این قدرت به نظر می رسد شامل درک مستقیم ساختارها یا فرایندهایی باشد که معمولا برای ما نامریی هستند
[ترجمه گوگل]بر خلاف تجسم عادی، این قدرت به نظر می رسد شامل یک درک مستقیم از ساختارها یا فرایندهایی است که معمولا برای ما نامرئی نیستند

5. For some parents, visualization, meditation, and relaxation breathing techniques help; other people prefer physical activity to reduce stress.
[ترجمه ترگمان]برای برخی والدین، تجسم، مدیتیشن و استراحت تکنیک های تنفس کمک می کند؛ افراد دیگر فعالیت فیزیکی را ترجیح می دهند تا استرس را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]برای برخی از والدین، تکنیک های تنفس تجسم، مراقبه و آرامش کمک می کند؛ افراد دیگر فعالیت بدنی را برای کاهش استرس ترجیح می دهند

6. Just as Sylvia had eventually to translate her visualization into reality, so too did Clive.
[ترجمه ترگمان]همانطور که سیلویا در نهایت توانست تجسم او را به واقعیت تبدیل کند، کلایو هم همین طور
[ترجمه گوگل]همانطور که سیلویا در نهایت به تجسم خود را به واقعیت تبدیل کرد، کلوی نیز چنین کرد

7. Advances in microscopy may soon allow the real-time visualization of any such changes.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت ها در میکروسکوپ ممکن است به زودی به تجسم زمان حقیقی چنین تغییراتی کمک کند
[ترجمه گوگل]پیشرفت در میکروسکوپ ممکن است به زودی به تجسم زمان واقعی هر گونه تغییرات اجازه دهد

8. The program involves a combination of relaxation and visualization exercises, along with some structured statements called affirmations.
[ترجمه ترگمان]این برنامه شامل ترکیبی از تمرین های تمدد اعصاب و تجسم، همراه با برخی اظهارات ساختاریافته به نام تای یده ای است
[ترجمه گوگل]این برنامه ترکیبی از تمرینات آرام سازی و تجسم است، همراه با برخی از اظهارات ساختاری به نام تصدیق

9. ConclusionDouble lumen T tube enabling sinus visualization by choledochography effectively prevents biliary fistula after T tube removal.
[ترجمه ترگمان]لوله ConclusionDouble لومن به وسیله choledochography به طور موثر از فیستول چشم بعد از برداشتن لوله T جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری دو لوله لومن T که قادر به تجسم سینوسی توسط cholechography است، به طور موثر جلوگیری از فیستول صفراوی پس از حذف لوله T

10. The visualization based on new measurements dynamically adjusts the data distribution on coordinate axis and quantificationally assesses the clustering assessment.
[ترجمه ترگمان]تصویر سازی مبتنی بر اندازه گیری های جدید، توزیع داده ها را بر محور مختصات تنظیم می کند و quantificationally ارزیابی خوشه بندی را ارزیابی می کند
[ترجمه گوگل]تجسم بر مبنای اندازه گیری های جدید به طور پویا توزیع داده ها در محور مختصات را تنظیم می کند و ارزیابی خوشه ای را به صورت کوانتومی ارزیابی می کند

11. Scientific visualization is coming into physical oceanography as a new analysis tool.
[ترجمه ترگمان]تجسم علمی به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل جدید به اقیانوس شناسی فیزیکی وارد می شود
[ترجمه گوگل]تجسم علمی به اقیانوس شناسی فیزیکی به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل جدید تبدیل شده است

12. Inside even if a visualization higher order language compilation script only then a button, also will achieve several dozens K the sizes!
[ترجمه ترگمان]در داخل حتی اگر یک خط ترجمه به زبان order بالاتر فقط یک دکمه را داشته باشد، به چندین مورد در هر اندازه نیز دست خواهد یافت
[ترجمه گوگل]در داخل حتی اگر یک دستورالعمل کامپایل زبان دستورالعمل بالاتر را فقط یک دکمه داشته باشید، همچنین چندین ده هزار اندازه K را به دست خواهید آورد!

13. Although visualization often consumes more space, its capability to clearly communicate is well worth the pixels.
[ترجمه ترگمان]اگرچه تصویرسازی اغلب فضای بیشتری را مصرف می کند، اما قابلیت آن برای ارتباط شفاف به خوبی به پیکسل می ارزد
[ترجمه گوگل]اگرچه تجسم اغلب فضای بیشتری را مصرف می کند، توانایی آن برای برقراری ارتباط واضح است که ارزش پیکسل ها را دارد

14. A design method named the visualization design method for master gears is introduced to improve the efficiency of master gear designing.
[ترجمه ترگمان]یک روش طراحی به نام روش طراحی تجسم برای چرخ دنده های اصلی، برای بهبود کارایی طراحی لوازم اصلی معرفی شده است
[ترجمه گوگل]یک روش طراحی به نام روش طراحی تجسم برای چرخ دنده های اصلی برای بهبود کارایی طراحی دنده اصلی معرفی شده است

15. Because when you attach the physical sensations to the visualization, it has more impact.
[ترجمه ترگمان]چون وقتی احساسات فیزیکی را به تجسم اضافه می کنید، تاثیر بیشتری دارد
[ترجمه گوگل]از آنجا که زمانی که احساسات جسمی را به تجسم پیوست میکنید، تاثیر بیشتری دارد

پیشنهاد کاربران

بصری

مصورسازی

مجازی سازی - تصویر سازی

جسمیت بخشی انتزاعی


کلمات دیگر: