کلمه جو
صفحه اصلی

victimization


الت ملعبه سازی

انگلیسی به فارسی

الت ملعبه سازی


قربانی کردن، الت ملعبهسازی


انگلیسی به انگلیسی

• becoming a victim; act or instance of victimizing

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] آسیب دیدگی
[آمار] آسیب دیدگی

جملات نمونه

1. The probabilities of crime or victimization are higher with some situations than with others.
[ترجمه ترگمان]احتمال وقوع جرم یا victimization نسبت به دیگران بیشتر است
[ترجمه گوگل]احتمال وقوع جرایم یا قربانی شدن در بعضی موقعیتها بیشتر از دیگران است

2. The victimization which occurred, the loss of trade union membership, and the wage reductions all seemed to confirm this impression.
[ترجمه ترگمان]قربانی شدن که رخ داد، از دست رفتن عضویت اتحادیه تجاری و کاهش دست مزد به نظر رسید که این برداشت را تایید می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد قربانی شدن که رخ داد، از دست دادن عضویت اتحادیه های کارگری و کاهش دستمزد به نظر می رسید این تصور را تأیید کند

3. The recorded figures exaggerate the increase in victimization which is occurring, mainly because of a greater public propensity to report certain crimes.
[ترجمه ترگمان]آمار ثبت شده در مورد افزایش در victimization غلو می کند که عمدتا به دلیل تمایل عمومی بیشتر به گزارش جرایم خاص است
[ترجمه گوگل]چهره های ثبت شده افزایش افزایش قربانی کردن را افزایش می دهند، که عمدتا به دلیل محبوبیت بیشتر مردم نسبت به گزارش دادن جنایات خاص است

4. The data is obtained through national victimization surveys.
[ترجمه ترگمان]این داده ها از طریق آمارگیری victimization ملی به دست می آیند
[ترجمه گوگل]داده ها از طریق بررسی های قربانیان ملی به دست آمده است

5. Victimization of property bullying is positively correlated with average external control.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های قلدری کردن دارایی به طور مثبت با کنترل خارجی متوسط هم بسته است
[ترجمه گوگل]قربانی شدن قلدری اموال به طور میانگین با کنترل خارجی خارجی ارتباط دارد

6. With the age, physical victimization is decreasing, but unknown control is increasing.
[ترجمه ترگمان]با این سن، victimization فیزیکی کاهش می یابد، اما کنترل ناشناخته در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]با سن، قربانی شدن فیزیکی کاهش می یابد، اما کنترل ناشناخته افزایش می یابد

7. This be accusation of victimization.
[ترجمه ترگمان] این اتهام \"victimization\" - ه
[ترجمه گوگل]این متهم به قربانی شدن است

8. His victimization infuriated him.
[ترجمه ترگمان]victimization او را به خشم آورد
[ترجمه گوگل]مجازات او باعث خشم او شد

9. The strikersagreed to return to work provided there would be no victimization of their leaders.
[ترجمه ترگمان]لازم به بازگشت به محل کار، هیچ گونه victimization رهبران آن ها وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]ستیزه جویان مجبور به بازگشت به کار شده اند که در آن هیچ قربانی رهبران آنها وجود نخواهد داشت

10. It was a dismal failure, and was followed by restrictive legislation against the unions and by victimization of many union activists.
[ترجمه ترگمان]این یک شکست غم انگیز بود و پس از آن قوانین محدود کننده علیه اتحادیه ها و به دست گرفتن بسیاری از فعالان اتحادیه دنبال شد
[ترجمه گوگل]این شکست ناپایدار بود و به دنبال آن قوانین محدود کننده علیه اتحادیه ها و قربانی شدن بسیاری از فعالان اتحادیه بود

11. But this can not be taken as carteblanche for assuming that long-term recorded crime trends correspond to victimization.
[ترجمه ترگمان]اما این مساله را نمی توان به عنوان carteblanche برای فرض کردن این که رونده ای جرم ثبت شده طولانی مدت متناظر با victimization است، در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]اما این را نمی توان به عنوان carteblanche فرض کرد که گرایش های ثبت شده در طول مدت ثبت شده مربوط به قربانی شدن است

12. Each Member shall prohibit and penalize any kind of victimization a seafarer for filing a complaint.
[ترجمه ترگمان]هر عضو هر گونه of را جریمه و جریمه می کند تا شکایت را پر کند
[ترجمه گوگل]هر عضو باید هر نوع قربانی کردن یک مهاجر را برای ثبت شکایت ممنوع و مجازات کند

13. Western philosophers have recently devoted considerable attention to the perceived victimization of women by Non - western cultures.
[ترجمه ترگمان]فیلسوفان غربی اخیرا توجه قابل توجهی به the درک شده زنان از فرهنگ های غیر غربی مبذول داشته اند
[ترجمه گوگل]فیلسوفان غربی به تازگی توجه قابل توجهی به قربانی شدن زنان توسط فرهنگ غربی غربی به خود جلب کرده اند

14. Paying blacks less and charging them more is a form of victimization.
[ترجمه ترگمان]پرداختن به سیاه پوستان کم تر و بیشتر کردن آن ها به عنوان قربانی شدن است
[ترجمه گوگل]پرداخت بیشتر سیاهپوستان و شارژ آنها بیشتر، یک نوع قربانی کردن است

پیشنهاد کاربران

بزه دیدگی

آزار، اذیت، شکنجه، تعدی.

بزهدیدگی ، قربانی کردن

قربانی سازی و قربانی شدگی ( هر دو معنی را می دهد ) ، آزار و اذیت


کلمات دیگر: