کلمه جو
صفحه اصلی

snobbishness

انگلیسی به فارسی

snobbishness


انگلیسی به انگلیسی

• arrogance, haughtiness, condescension

جملات نمونه

1. There is also a snobbishness is in with a small advantage.
[ترجمه ترگمان]با یک نوع snobbishness، نوعی advantage وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین یک سوء تفاهم وجود دارد با یک مزیت کوچک

2. He disdained that man for snobbishness and was unwilling to talk to him.
[ترجمه ترگمان]به مدپرستی آن مرد را حقیر نمی شمرد و نمی خواست با او حرف بزند
[ترجمه گوگل]او این مرد را به خاطر ناامیدی وادار کرد و نمی خواست با او صحبت کند

3. You have to be burningly aware of your snobbishness, aware of your fears, your anxieties, your sense of guilt.
[ترجمه ترگمان]باید از مدپرستی aware، از نگرانی های تو، anxieties، حس گناه خود آگاه باشی
[ترجمه گوگل]شما باید از نظر پیچیدگی خود آگاه باشید، از ترس، اضطراب، احساس گناه خود مطلع شوید

4. Maybe you have social faults such as snobbishness, talkativeness, using slang, etc., which drive away your new acquaintances.
[ترجمه ترگمان]شاید شما اشتباه ات اجتماعی داشته باشید که به مدپرستی using، گپ زدن، و غیره و غیره، که دوستان جدید شما را می رانند
[ترجمه گوگل]شاید گمراهی های اجتماعی مانند snobbishness، talkativeness، استفاده از عامیانه و غیره داشته باشید که دوستان جدید خود را دور می اندازند

5. Maybe you have social faults such as snobbishness, talkativeness, and, etc. which drive away new acquaintances.
[ترجمه ترگمان]شاید شما اشتباه ات اجتماعی داشته باشید که مدپرستی, گپ زدن، و غیره، و غیره و غیره
[ترجمه گوگل]شاید شما گسل های اجتماعی مانند snobbishness، talkativeness، و غیره داشته باشید که از آشنایان جدید دور می شود

6. We disdain a man for his snobbishness.
[ترجمه ترگمان]به خاطر مدپرستی یک مرد را تحقیر می کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک مرد را برای ناامیدی خود دچار نفرت می کنیم

7. May be you have social faults such as snobbishness, talkativeness and using slang etc. which drive away your new acquaintances.
[ترجمه ترگمان]ممکن است شما معایب اجتماعی مثل snobbishness، گپ زدن و استفاده از اصطلاحات عامیانه و غیره داشته باشید که آشنایان جدید شما را فراری می دهد
[ترجمه گوگل]ممکن است شما گسل های اجتماعی مانند snobbishness، talkativeness و استفاده از عامیانه و غیره را که دور از آشنایان جدید خود را دور

8. Imbalances at this level can result in low self-esteem, inferiority complexes, an inflated sense of self-importance or snobbishness.
[ترجمه ترگمان]Imbalances در این سطح می تواند منجر به عز ت نفس، حقارت، احساس کاذب از خود و یا snobbishness بودن آن شود
[ترجمه گوگل]عدم تعادل در این سطح می تواند منجر به عزت نفس کم، مجتمع های نادری، حس گرایی خود شناختی و ناامیدی شود

9. In the best sense of the word, Dr. Hu is a democrat: he has not a touch of either social or intellectual snobbishness.
[ترجمه ترگمان]در بهترین حالت، دکتر هو یک دموکرات است: او یک تماس اجتماعی یا فکری ندارد
[ترجمه گوگل]در حقیقت بهترین کلمه، دکتر هو یک دموکرات است، او هیچ لفظی از سوفلایی اجتماعی یا فکری ندارد

10. The disappointment was not occasioned by the sentiment ordinarily defined as snobbishness, but by old New York's sense of what was due to it when it risked its dignity in foreign lands.
[ترجمه ترگمان]این سرخوردگی ناشی از احساسی بود که معمولا به مذاق مدپرستی defined، بلکه به خاطر این بود که وقتی در سرزمین های بیگانه شان و منزلت خود را به خطر می انداخت، چه چیزی به خاطر آن بود
[ترجمه گوگل]ناامیدی ناشی از احساساتی است که به طور معمول به عنوان ناگهانی تعبیر شده است، اما با احساس قدیمی نیویورک از آنچه که به علت آن به سرقت رفته است، در سرزمین های خارجی خطر دارد

پیشنهاد کاربران

افاده


کلمات دیگر: