کلمه جو
صفحه اصلی

the big screen

انگلیسی به انگلیسی

• movie screen, large screen used for showing motion pictures in a cinema

جملات نمونه

1. So this is your first appearance on the big screen?
[ترجمه ترگمان]پس این اولین حضور شما در صفحه نمایش بزرگ است؟
[ترجمه گوگل]بنابراین این اولین نمایش شما در صفحه بزرگ است؟

2. She was last seen on the big screen in the comedy 'Jawbreaker'.
[ترجمه ترگمان]او آخرین بار در فیلم کمدی jawbreaker دیده شد
[ترجمه گوگل]او آخرین بار در صفحه نمایش بزرگ در کمدی 'Jawbreaker' دیده شد

3. The movie hits the big screen in July.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در ماه جولای به صفحه نمایش بزرگ می خورد
[ترجمه گوگل]فیلم در ماه جولای فیلم نمایش داده می شود

4. She returns to the big screen to play Candy's overbearing mother, Rose.
[ترجمه ترگمان]او به صفحه بزرگ بازگشت تا مادر Elliot، رز، را بازی کند
[ترجمه گوگل]او به روی صفحه نمایش بزرگ باز می گردد تا مادر غرور آب نبات، رز را بازی کند

5. Or rediscover the drama of the big screen at one of Brighton's luxury cinemas.
[ترجمه ترگمان]یا کشف دوباره نمایش صفحه بزرگ در یکی از سینماهای لوکس برای تن
[ترجمه گوگل]درام یک صفحه نمایش بزرگ را در یکی از سینماهای لوکس برایتون کشف کنید

6. The big screen shocker is just part of ex-Beatle McCartney's up-front tactics campaign against whaling.
[ترجمه ترگمان]این گزارش شوکه کننده صفحه تنها بخشی از مبارزه با تاکتیک های مربوط به up مک کارتنی سابق است که علیه وال گیری مبارزه می کند
[ترجمه گوگل]شوک بزرگ روی صفحه نمایش فقط بخشی از مبارزات پیشین تاکتیکی پیش از بیتل مک کارتی در برابر نهنگ است

7. Her play was adapted for the big screen.
[ترجمه ترگمان]بازی او برای نمایش بزرگ تطبیق داده شد
[ترجمه گوگل]بازی او برای صفحه نمایش بزرگ قابل تنظیم بود

8. The only thing less suited to the big screen would be a movie set in a bomb shelter.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که برای این صفحه بزرگ مناسب است، فیلمی است که در یک پناه گاه بمب قرار دارد
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که کمتر برای صفحه نمایش مناسب است، یک فیلم در پناهگاه بمب خواهد بود

9. Rosheen watched as Postine came into view on the big screen, her massive frame picked out in infra-red against the night.
[ترجمه ترگمان]همانطور که Postine در صفحه بزرگ ظاهر شد، Rosheen مشاهده کرد که قاب عظیم او در infra - قرمز در مقابل شب ظاهر شد
[ترجمه گوگل]Rosheen تماشا کرد که Postine به صفحه نمایش بزرگ نگاه کرد، قاب عظیمش را در مادون قرمز در برابر شب برداشت

10. This picture marks the move to the big screen of some of our best television comedians.
[ترجمه ترگمان]این تصویر حرکت به صفحه بزرگ برخی از بهترین کمدین های ما را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این تصویر نشانه حرکت به صفحه نمایش بزرگ برخی از کمدی های تلویزیونی ما است

11. Andrew himself is no stranger to the big screen and has featured in several commercials.
[ترجمه ترگمان]خود اندرو در این صفحه بزرگ غریبه نیست و در چندین آگهی تبلیغاتی حضور دارد
[ترجمه گوگل]اندرو خود را به صفحه نمایش بزرگ غریبه نمی دهد و در چندین تبلیغ بزرگ برجسته شده است

12. We watched it on the big screen.
[ترجمه ترگمان]روی صفحه بزرگ آن را تماشا کردیم
[ترجمه گوگل]ما آن را بر روی صفحه نمایش بزرگ تماشا کردیم

13. Monica is due to hit the big screen in January with the release of Dracula.
[ترجمه سعید] مانیکا قرار است که در ماه ژانویه با اکران فیلم دراکولا به روی پرده سینما برود
[ترجمه ترگمان]مونیکا به دلیل ضربه زدن به صفحه بزرگ در ماه ژانویه با انتشار دراکولا نقش دارد
[ترجمه گوگل]مونیکا به دلیل قرار گرفتن در صفحه بزرگ در ژانویه با انتشار دراکولا است

پیشنهاد کاربران

سینما
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
the cinema, rather than television or the theatre

پرده سینما


کلمات دیگر: