(خودمانی) موفق شدن، به کامیابی رسیدن
ring the bell
(خودمانی) موفق شدن، به کامیابی رسیدن
انگلیسی به انگلیسی
• succeed, prosper
جملات نمونه
1. The patient was asked to ring the bell in an emergency.
[ترجمه ترگمان] بیمار درخواست زنگ زدن به زنگ رو کرده
[ترجمه گوگل]بیمار خواسته شد که زنگ را در یک اورژانس حلقه کند
[ترجمه گوگل]بیمار خواسته شد که زنگ را در یک اورژانس حلقه کند
2. I must ring the bell; I want off at the next stop.
[ترجمه ترگمان]باید زنگ را به صدا در بیاورم؛ از ایستگاه بعدی می خواهم بروم
[ترجمه گوگل]باید زنگ بزنم من در توقف بعدی می خواهم
[ترجمه گوگل]باید زنگ بزنم من در توقف بعدی می خواهم
3. The door was opened before she could ring the bell.
[ترجمه ترگمان]در باز شد تا بتواند زنگ را به صدا درآورد
[ترجمه گوگل]درب قبل از زنگ زدن زنگ زد
[ترجمه گوگل]درب قبل از زنگ زدن زنگ زد
4. Ring the bell to see if they're in.
[ترجمه ترگمان]زنگ را به صدا در می آورم تا ببینم آن ها داخل هستند یا نه
[ترجمه گوگل]زنگ زدن برای دیدن اگر آنها در
[ترجمه گوگل]زنگ زدن برای دیدن اگر آنها در
5. Please ring the bell if you want anything.
[ترجمه ترگمان]لطفا زنگ بزن اگه چیزی میخوای
[ترجمه گوگل]لطفا هر زنگ را زنگ بزنید
[ترجمه گوگل]لطفا هر زنگ را زنگ بزنید
6. You couldn't ring the bell or they would go mad.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید زنگ بزنید وگرنه دیوانه خواهند شد
[ترجمه گوگل]شما زنگ را زنگ نزنید یا آنها دیوانه می شوند
[ترجمه گوگل]شما زنگ را زنگ نزنید یا آنها دیوانه می شوند
7. Ring the bell on the table if anything is needed.
[ترجمه ترگمان]اگر چیزی لازم است، زنگ را روی میز حلقه کنید
[ترجمه گوگل]زنگ زدن روی میز اگر مورد نیاز باشد
[ترجمه گوگل]زنگ زدن روی میز اگر مورد نیاز باشد
8. Why do they ring the bell 33 times on New Year's eve?
[ترجمه ترگمان]چرا در شب سال نو به این زنگ ۳۳ بار زنگ می زنند؟
[ترجمه گوگل]چرا آنها زنگ زنگ 33 بار در شب سال نو؟
[ترجمه گوگل]چرا آنها زنگ زنگ 33 بار در شب سال نو؟
9. Ring the bell and see if anyone is home.
[ترجمه ترگمان]زنگ بزن و ببین کسی خونه هست یا نه
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ زدن و ببینید که آیا کسی خانه است
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ زدن و ببینید که آیا کسی خانه است
10. Should this machine fail, ring the bell and wait.
[ترجمه ترگمان]این ماشین نباید شکست بخوره زنگ رو به صدا در بیاره و منتظر بمونه
[ترجمه گوگل]اگر این دستگاه نتواند زنگ زده و منتظر بماند
[ترجمه گوگل]اگر این دستگاه نتواند زنگ زده و منتظر بماند
11. Please ring the bell if you need help.
[ترجمه ترگمان]لطفا زنگ بزن اگه کمک لازم داری
[ترجمه گوگل]اگر به کمک نیاز دارید زنگ زنگ بزنید
[ترجمه گوگل]اگر به کمک نیاز دارید زنگ زنگ بزنید
12. I see him ring the bell.
[ترجمه ترگمان]او را می بینم که زنگ را به صدا در می اورد
[ترجمه گوگل]من می بینم زنگ زنگ زدن
[ترجمه گوگل]من می بینم زنگ زنگ زدن
13. He did not ring the bell.
[ترجمه ترگمان]زنگ را صدا نکرد
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ نزده
[ترجمه گوگل]زنگ زنگ نزده
14. Ring the bell in an emergency.
[ترجمه ترگمان]زنگ را در یک موقعیت اضطراری به صدا در بیاورید
[ترجمه گوگل]زنگ زدن در اورژانس
[ترجمه گوگل]زنگ زدن در اورژانس
پیشنهاد کاربران
آشنا بودن
باعث یادآوری چیزی شدن
Does the case ring any bell
آیا این پرونده آشنا نیست؟
I hear no bells
مطلقا آشنا نیست.
باعث یادآوری چیزی شدن
Does the case ring any bell
آیا این پرونده آشنا نیست؟
I hear no bells
مطلقا آشنا نیست.
آشنا به نظر رسیدن ،
Something that soundsslightly familiar and you have heard it before but you can't remember fully
Something that soundsslightly familiar and you have heard it before but you can't remember fully
در را زد
کلمات دیگر: