بدون شک
undeniably
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• in an undeniable manner, unquestionably, indisputably
جملات نمونه
1. It was undeniably a revolt by ordinary people against their leaders.
[ترجمه ترگمان]بدون شک این شورش مردم عادی علیه رهبران آن ها بود
[ترجمه گوگل]این بی قید و شرط شورش توسط مردم عادی در برابر رهبران آنها بود
[ترجمه گوگل]این بی قید و شرط شورش توسط مردم عادی در برابر رهبران آنها بود
2. Bringing up a baby is undeniably hard work.
[ترجمه ترگمان]آوردن یک نوزاد بدون شک کار سخت است
[ترجمه گوگل]استخدام کردن کودک کار سختی است
[ترجمه گوگل]استخدام کردن کودک کار سختی است
3. in the fact that altruistic acts undeniably occur in any society and that moral codes universally advocate altruism or benevolence and condemn selfishness.
[ترجمه ترگمان]در این حقیقت که عمل نوع دوستی در هر جامعه ای رخ می دهد و کده ای اخلاقی به طور جهانی از نوع دوستی یا خیرخواهی حمایت می کنند و خودخواهی را محکوم می کنند
[ترجمه گوگل]در این حقیقت که اعمال الهی غیر قابل انکار در هر جامعه اتفاق می افتد و قوانین اخلاقی به طور جهانی از الترویسم یا خیرخواهی حمایت می کنند و خودخواهی را محکوم می کنند
[ترجمه گوگل]در این حقیقت که اعمال الهی غیر قابل انکار در هر جامعه اتفاق می افتد و قوانین اخلاقی به طور جهانی از الترویسم یا خیرخواهی حمایت می کنند و خودخواهی را محکوم می کنند
4. He is, undeniably, an excellent player.
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که او بازیکن ماهری است
[ترجمه گوگل]او، بدون شک، یک بازیکن عالی است
[ترجمه گوگل]او، بدون شک، یک بازیکن عالی است
5. He was opinionated and selfish(Sentence dictionary), but undeniably clever.
[ترجمه ترگمان]او خودرای و خودخواه بود (فرهنگ لغت جملات)، اما به طور غیرقابل باوری ماهرانه
[ترجمه گوگل]او احمقانه و خودخواه بود (فرهنگ لغت حکم)، اما غیر قابل انکار هوشمندانه است
[ترجمه گوگل]او احمقانه و خودخواه بود (فرهنگ لغت حکم)، اما غیر قابل انکار هوشمندانه است
6. There was undeniably a strong theoretical dimension to his thinking.
[ترجمه ترگمان]بی تردید یک بعد نظری قوی برای تفکر او وجود داشت
[ترجمه گوگل]قطعا یک تفکر قوی نظری برای تفکر او وجود داشت
[ترجمه گوگل]قطعا یک تفکر قوی نظری برای تفکر او وجود داشت
7. She is undeniably good at her job.
[ترجمه ترگمان] اون به طور undeniably توی کارش خوبه
[ترجمه گوگل]او به وضوح خوب است در کار او
[ترجمه گوگل]او به وضوح خوب است در کار او
8. Undeniably, the final stage is crucial.
[ترجمه ترگمان]مرحله آخر بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]بی تردید، مرحله نهایی بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]بی تردید، مرحله نهایی بسیار مهم است
9. Pentecostalism and jazz are undeniably siblings, with all the consanguinity and rivalry such a blood link always brings with it.
[ترجمه ترگمان]Pentecostalism و جاز، خواهر و برادرهای undeniably هستند، همراه با همه خویشاوندی و رقابت چنین پیوند خونی همیشه با آن همراه است
[ترجمه گوگل]پنطیکاستیسم و جاز بی گناهان ناعادلانه هستند، با تمام منصفانه و رقابت، چنین پیوند خون همیشه با آن روبرو می شود
[ترجمه گوگل]پنطیکاستیسم و جاز بی گناهان ناعادلانه هستند، با تمام منصفانه و رقابت، چنین پیوند خون همیشه با آن روبرو می شود
10. Yet these are undeniably contemporary works.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اینها آثار undeniably معاصر هستند
[ترجمه گوگل]با این حال اینها آثار غیرقابل انکار معاصر هستند
[ترجمه گوگل]با این حال اینها آثار غیرقابل انکار معاصر هستند
11. The whole place was undeniably fouled; but there was another plain truth which was worse than this: she was home.
[ترجمه ترگمان]همه جا به طور باورنکردنی کثیف شده بود؛ اما حقیقت دیگری هم وجود داشت که بدتر از این بود: خانه بود
[ترجمه گوگل]کل مکان بی قید وشرطی بود اما یکی دیگر از حقیقت ساده بود که بدتر از این بود که او در خانه بود
[ترجمه گوگل]کل مکان بی قید وشرطی بود اما یکی دیگر از حقیقت ساده بود که بدتر از این بود که او در خانه بود
12. The disease in question is undeniably very dangerous, although rare.
[ترجمه ترگمان]این بیماری در مورد سوال بسیار خطرناک است، هر چند نادر است
[ترجمه گوگل]بیماری مورد بحث غیر قابل انکار بسیار خطرناک است، اگرچه نادر است
[ترجمه گوگل]بیماری مورد بحث غیر قابل انکار بسیار خطرناک است، اگرچه نادر است
13. Lee is a working attorney undeniably in the mainstream of that community.
[ترجمه ترگمان]لی یک دادستان شاغل در جریان اصلی جامعه است
[ترجمه گوگل]لی یک وکیل کاری است که به طور قطعی در جریان اصلی این جامعه است
[ترجمه گوگل]لی یک وکیل کاری است که به طور قطعی در جریان اصلی این جامعه است
14. It was undeniably dead. perhaps it had been stunned by a penalty kick from a crack centre-forward.
[ترجمه ترگمان]بدون شک مرده بود شاید براثر ضربه پنالتی از مرکز ترک برداشته شده بود
[ترجمه گوگل]قطعا مرده بود شاید از یک ضربه پنالتی از یک مرکز به جلو جلوگیری شده بود
[ترجمه گوگل]قطعا مرده بود شاید از یک ضربه پنالتی از یک مرکز به جلو جلوگیری شده بود
15. The woman who cuts her body asserts undeniably and emphatically that there is a self that has power over that body.
[ترجمه ترگمان]زنی که بدن او را قطع می کند قاطعانه و موکدا تاکید می کند که یک نفس وجود دارد که قدرت روی آن بدن را دارد
[ترجمه گوگل]زنانی که بدن او را قطع می کنند، بی تردید و به شدت تأکید می کنند که وجود دارد که دارای قدرت بر آن بدن است
[ترجمه گوگل]زنانی که بدن او را قطع می کنند، بی تردید و به شدت تأکید می کنند که وجود دارد که دارای قدرت بر آن بدن است
پیشنهاد کاربران
به طور غیر قابل انکار - مسلما
بی شک
غیر قابل انکار
بدون تردید
بی تردید، بدون تردید، بی شک، به شکلی غیر قابل انکار
کلمات دیگر: