کلمه جو
صفحه اصلی

look through

انگلیسی به فارسی

از شکاف یا سوراخی با دقت نگاه کردن


تجسس کردن


تظاهر کردن به ندیدن کسی


انگلیسی به انگلیسی

• check; review, go over

مترادف و متضاد

Gaze through a gap or aperture


Search (either with the eyes or by hand)


Pretend not to see something or someone who is clearly visible


جملات نمونه

1. Look through this window and you'll see a beautiful garden.
[ترجمه ترگمان]از این پنجره نگاه کن و یک باغ زیبا می بینی
[ترجمه گوگل]از طریق این پنجره نگاه کنید و یک باغ زیبا خواهید دید

2. I walked, in a smile, please look through me.
[ترجمه ترگمان]با لبخندی به راه خود ادامه دادم، لطفا به من نگاه کنید
[ترجمه گوگل]من در یک لبخند راه رفتم، لطفا از طریق من نگاه کنید

3. Look through the catalogue and find this picture.
[ترجمه ترگمان]از کاتالوگ نگاه کن و این عکس رو پیدا کن
[ترجمه گوگل]از طریق کاتالوگ نگاه کنید و این تصویر را پیدا کنید

4. How did she look through his trick?
[ترجمه ترگمان]چطور تونسته از حقه هاش نگاه کنه؟
[ترجمه گوگل]چگونه از طریق ترفندش نگاه کرد؟

5. I had a brief look through the report before the meeting.
[ترجمه ترگمان]قبل از جلسه یک نگاهی به گزارش کوتاهی انداختم
[ترجمه گوگل]من قبل از جلسه، گزارش کوتاهی از این گزارش داشتم

6. Could you look through this report when you have a spare moment?
[ترجمه ترگمان]میتونی این گزارش رو وقتی یه لحظه اضافی داری بررسی کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید از طریق این گزارش نگاه کنید زمانی که یک لحظه ی شادی دارید؟

7. She had a good look through the files.
[ترجمه ترگمان]اون یه نگاه خوب به پرونده ها انداخت
[ترجمه گوگل]او از طریق فایل ها نگاه خوب داشت

8. But they'd had a thorough look through his life just to be sure and hit the jackpot entirely by chance.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها فقط یک نگاه کامل از زندگیش داشتند که مطمئن شوند و به همه jackpot برسند
[ترجمه گوگل]اما آنها فقط از طریق زندگی خود نگاه دقیقی داشتند تا مطمئن شوند و کاملا با شانس به برنده جک پرداختند

9. Trent would then look through the apartment door peephole.
[ترجمه ترگمان]ترنت \"اونوقت از سوراخ در آپارتمان نگاه می کرد\"
[ترجمه گوگل]ترنت پس از آن، از طریق درب اتوماتیک درب آپارتمان نگاه می کند

10. I had to raise myself and look through the meshed window.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم خودم را بلند کنم و از پنجره meshed به بیرون نگاه کنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم خودم رو بالا ببرم و از پنجره مش نشان دهم

11. I always look through the peephole before I open the door for anyone.
[ترجمه ترگمان]من همیشه از سوراخ نگاه می کنم قبل از اینکه در را برای کسی باز کنم
[ترجمه گوگل]من همیشه قبل از اینکه درب را برای هر کسی باز کنم، از طریق نفس نفس می کوبم

12. Once in the comfort of her room she'd look through her guide again for likely possibilities(sentence dictionary), she decided.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که یک بار در آسایش اتاق او دوباره به دنبال احتمالات احتمالی (فرهنگ لغت)بگردد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا در آرامش اتاق او از طریق راهنمای او دوباره برای امکانات احتمالی (فرهنگ لغت جمله) نگاه کند

13. I turned to look through the windows.
[ترجمه ترگمان]چرخیدم تا از پنجره به بیرون نگاه کنم
[ترجمه گوگل]من تبدیل به نگاه از طریق ویندوز

14. They marched past us to look through the house, sorting through whatever was left behind.
[ترجمه ترگمان]آن ها از ما رد شدند تا به داخل خانه نگاه کنند، هر چیزی را که پشت سر گذاشته بودند بررسی کنند
[ترجمه گوگل]آنها از ما گذشته به دنبال خانه رفتند، مرتب کردن از طریق چیزهایی که پشت سر گذاشتند

15. Just look through the viewfinder to frame your subject and press the button.
[ترجمه ترگمان]فقط از میان منظره یاب نگاه کنید تا سوژه خود را کادربندی کنید و دکمه را فشار دهید
[ترجمه گوگل]فقط از طریق نمایاب نگاه کنید تا کادر سوژه خود را فوکوس کنید و دکمه را فشار دهید

پیشنهاد کاربران

to read something quickly

به طور سطحی خواندن


وارسی و تجسس کردن چیزی ( کشو , میز , جیب و. . . )
دنبال چیزی در جایی خاص بودن

شفاف

کسی را صدا میزنی ولی او جای دیگر را نگاه می کند و حواسش نیست

اگر برای شخص بکار رود به معنای نادیده گرفتن است . . . look through someone

نگاه اجمالی انداختن

به دنبال چیزی گشتن در یک جای شلوغ ( مثلا بین انبوهی از کاغذ و یا در جیب لباس و . . . . )
تظاهر به ندیدن کسی کردن

گشتن ( میان )
نگاهی ( گذرا ) انداختن به

ورنداز کردن؛ نگاه کردن به سرتاپای کسی یا چیزی ناآشنا، نگاه کردن به سرتاپای کسی که یا نمی شناسی یا تظاهر می کنی که نمی شناسی

She looked through the hotel advertisements until one of them caught her fancy
تبلیغ هتل ها رو نگاه می کرد/می گشت دنبال یه هتل ( از اینترنت یا مجلات و غیره واسه انتخابش ) تا که ییکی ازونا نظر/رضایت ش رو جلب کرد


کلمات دیگر: