شاد، خرم، دل سبز، بی غم، سرخوش، زنده دل، بانشاط، خوش قلب، مشرور، سبکبار، خوشدل، سبکدل، امیدوار
lighthearted
شاد، خرم، دل سبز، بی غم، سرخوش، زنده دل، بانشاط، خوش قلب، مشرور، سبکبار، خوشدل، سبکدل، امیدوار
انگلیسی به فارسی
زنده دل، شاد، بانشاط، خوش قلب، مشرور، بی غم، سبکبار
با نشاط، شاد، زنده دل، بی غم، سبکبار، لا ابالی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: lightheartedly (adv.), lightheartedness (n.)
مشتقات: lightheartedly (adv.), lightheartedness (n.)
• : تعریف: cheerful or gay; carefree.
• مترادف: blithe, carefree, happy-go-lucky, insouciant, lightsome, sans souci
• متضاد: anxious, despondent, grim, heavy-hearted, miserable, serious, solemn
• مشابه: airy, breezy, cheerful, chipper, devil-may-care, gay, gladsome, happy, jaunty, light, optimistic, sunny, upbeat
• مترادف: blithe, carefree, happy-go-lucky, insouciant, lightsome, sans souci
• متضاد: anxious, despondent, grim, heavy-hearted, miserable, serious, solemn
• مشابه: airy, breezy, cheerful, chipper, devil-may-care, gay, gladsome, happy, jaunty, light, optimistic, sunny, upbeat
• cheerful, gay, carefree
someone or something that is light-hearted is cheerful and entertaining.
someone or something that is light-hearted is cheerful and entertaining.
مترادف و متضاد
carefree, untroubled
Synonyms: blithe, blithesome, bright, buoyant, cheerful, effervescent, expansive, feelgood, frolicsome, gay, glad, gleeful, happy, happy-go-lucky, high-spirited, insouciant, jocund, jolly, jovial, joyful, joyous, laid-back, lightsome, lively, merry, playful, resilient, spirited, sprightly, sunny, upbeat, vivacious, volatile
Antonyms: depressed, heavy-hearted, troubled, upset, worried
جملات نمونه
1.
سرخوش
2. He leans towards more lighthearted subjects in his later works.
[ترجمه ترگمان]او در کاره ای بعدی خود به سمت موضوعات شاد و سرحال تری خم می شود
[ترجمه گوگل]او در آثار بعدی خود به موضوعاتی نادان تر توجه دارد
[ترجمه گوگل]او در آثار بعدی خود به موضوعاتی نادان تر توجه دارد
3. The children looked lighthearted now that the final exam was over.
[ترجمه ترگمان]بچه ها اکنون با نشاط به نظر می رسیدند که امتحان نهایی پایان یافته است
[ترجمه گوگل]بچه ها اکنون خوشحال بودند که امتحان نهایی تمام شد
[ترجمه گوگل]بچه ها اکنون خوشحال بودند که امتحان نهایی تمام شد
4. She felt lighthearted and gay.
[ترجمه ترگمان]احساس شادی و نشاط می کرد
[ترجمه گوگل]او احساس آرامش و خجالتی کرد
[ترجمه گوگل]او احساس آرامش و خجالتی کرد
5. But serious or lighthearted Central News always brought you the offbeat, like the catfish who loved to be fed by hand.
[ترجمه ترگمان]اما اخبار جدی یا جالب در اخبار آسیای میانه همیشه شما را offbeat، مانند گربه ماهی که دوست می داشت با دست تغذیه شود، به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]اما خبرهای جدی و یا ناخوشایند، همیشه شما را از بین می برد، مانند گربه ای که دوست داشت که به صورت دستی تغذیه شود
[ترجمه گوگل]اما خبرهای جدی و یا ناخوشایند، همیشه شما را از بین می برد، مانند گربه ای که دوست داشت که به صورت دستی تغذیه شود
6. She was annoyed at [ with ] his lighthearted attitude.
[ترجمه ترگمان]او از این موضوع ناراحت شد
[ترجمه گوگل]او در [با] نگرش ناخوشایندش ناراحت شد
[ترجمه گوگل]او در [با] نگرش ناخوشایندش ناراحت شد
7. It would be something lighthearted, some comedy.
[ترجمه ترگمان]شاید هم یک کمدی باشد، یک کمدی
[ترجمه گوگل]این چیزی نیست که خوشبخت باشد، کمدی است
[ترجمه گوگل]این چیزی نیست که خوشبخت باشد، کمدی است
8. What he proposed was lighthearted seriousness or serious lightheartedness -- like that of a sportsman in a game or an actor in a play.
[ترجمه ترگمان]چیزی که او پیشنهاد کرد جدی و جدی بود - مانند بازی یک ورزش کار در یک بازی یا یک بازیگر در یک بازی
[ترجمه گوگل]چیزی که او پیشنهاد کرد، جدی بودن یا حساسیت جدی بود - مانند یک ورزشکار در یک بازی یا یک بازیگر در یک بازی
[ترجمه گوگل]چیزی که او پیشنهاد کرد، جدی بودن یا حساسیت جدی بود - مانند یک ورزشکار در یک بازی یا یک بازیگر در یک بازی
9. It was a lighthearted, funny card with a cartoon on the front.
[ترجمه ترگمان]کارت lighthearted و funny بود که کارتونی در جلوی آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]این یک کارت خفیف، خنده دار با یک کارتون در جلوی بود
[ترجمه گوگل]این یک کارت خفیف، خنده دار با یک کارتون در جلوی بود
10. Her afterword is both earnest and lighthearted, an author's reflections and a politician's commentary.
[ترجمه ترگمان]نامزدی او هم جدی و هم با نشاط است، بازتاب نویسنده و تفسیر یک سیاست مدار
[ترجمه گوگل]پس از آن او هر دو جدی و نادرست است، بازتاب نویسنده و تفسیر سیاستمدار است
[ترجمه گوگل]پس از آن او هر دو جدی و نادرست است، بازتاب نویسنده و تفسیر سیاستمدار است
11. I have long . affixed Curtain With a lighthearted mood to Waipojia.
[ترجمه ترگمان] خیلی وقت دارم پرده Curtain را با حالتی حاکی از شادی به سوی Waipojia چسبیده بود
[ترجمه گوگل]من طولانی هستم پرده را با خلق و خوی آرام به Waipojia متصل کنید
[ترجمه گوگل]من طولانی هستم پرده را با خلق و خوی آرام به Waipojia متصل کنید
12. He had a lighthearted disposition and a soul filled with optimism.
[ترجمه ترگمان]او خلق خوشی داشت و روحی سرشار از خوش بینی داشت
[ترجمه گوگل]او دارای آرامش نیست و روح پر از خوش بینی است
[ترجمه گوگل]او دارای آرامش نیست و روح پر از خوش بینی است
13. She was annoyed at his lighthearted attitude.
[ترجمه ترگمان]از این رفتار lighthearted ناراحت شد
[ترجمه گوگل]او در نگرش ناخوشایندش ناراحت شد
[ترجمه گوگل]او در نگرش ناخوشایندش ناراحت شد
14. Lighthearted floral and star shapes leap off of the deep blue background creating a holiday feel.
[ترجمه ترگمان]تصاویر گل و گل lighthearted از پشت پس زمینه آبی عمیق ایجاد می شوند که حس تعطیلات را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]شکلات گلدار و ستاره ای خیره کننده جهش از پس زمینه عمیق آبی ایجاد احساس تعطیلات
[ترجمه گوگل]شکلات گلدار و ستاره ای خیره کننده جهش از پس زمینه عمیق آبی ایجاد احساس تعطیلات
15. I might try a lighthearted approach and tell them that George Burns used to sing of how he wished he were 80 again; they don't like to hear it.
[ترجمه ترگمان]ممکن است سعی کنم به او نزدیک شوم و به آن ها بگویم که جورج برنز از اینکه او دوباره هشتاد سالش است، آواز می خواند، آن ها دوست ندارند بشنوند
[ترجمه گوگل]من ممکن است یک رویکرد خوشایند را امتحان کنم و به آنها بگویم که جورج برنز آواز خواندن خواسته های خود را 80 بار دیگر؛ آنها دوست ندارند آن را بشنوند
[ترجمه گوگل]من ممکن است یک رویکرد خوشایند را امتحان کنم و به آنها بگویم که جورج برنز آواز خواندن خواسته های خود را 80 بار دیگر؛ آنها دوست ندارند آن را بشنوند
پیشنهاد کاربران
آسوده خاطر، فارغ، سبک بال
زندە دل، بانشاط، بی غم، شاد
سرخوش، سبک سر، سهل گیر، خوش بین
غیر جدی
cheerful or carefree in mood or disposition; funny and not serious
cheerful or carefree in mood or disposition; funny and not serious
غیر جدی
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
not intended to be serious
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
not intended to be serious
نه چندان جدی
خوشبینانه، امیدوار
Cheerful and without problems
Light hearted
آسان گیر
Quite light hearted
بسیار آسان گیر . بسیار جدی
آسان گیر
Quite light hearted
بسیار آسان گیر . بسیار جدی
● سرخوش
● شوخی وار
● شوخی وار
( فیلم ) شاد
تعریف دلتنگ
1: بدون مراقبت ، اضطراب ، یا جدیت : خوش شانس
نشاط خلق و خوی
2: شاد خوش بین و امیدوار : آسان گیر
آنها می توانند در میان بدبختی دلشان راحت باشد
free from care, anxiety, or seriousness : HAPPY - GO - LUCKY
a lighthearted mood
2: cheerfully optimistic and hopeful : EASYGOING
they can be lighthearted in the midst of misery
1: بدون مراقبت ، اضطراب ، یا جدیت : خوش شانس
نشاط خلق و خوی
2: شاد خوش بین و امیدوار : آسان گیر
آنها می توانند در میان بدبختی دلشان راحت باشد
free from care, anxiety, or seriousness : HAPPY - GO - LUCKY
a lighthearted mood
2: cheerfully optimistic and hopeful : EASYGOING
they can be lighthearted in the midst of misery
خون سرد، بی خیال
آسوده خاطر
خوش قلب
خوش قلب
کلمات دیگر: