کلمه جو
صفحه اصلی

school of thought

انگلیسی به انگلیسی

• place of learning, place for intellectual debate

جملات نمونه

1. I belong to the school of thought that favors radical change.
[ترجمه ترگمان]من به مکتب فکری تعلق دارم که موافق تغییر رادیکال است
[ترجمه گوگل]من متعلق به مدرسه فکر است که از تغییرات رادیکال حمایت می کند

2. He belongs to the school of thought that says that competition can be very stimulating for children.
[ترجمه ترگمان]او به مکتب فکری تعلق دارد که می گوید رقابت می تواند برای کودکان بسیار جذاب باشد
[ترجمه گوگل]او متعلق به مدرسه فکر است که می گوید رقابت برای بچه ها بسیار تحریک کننده است

3. I don't belong to the school of thought that favours radical change.
[ترجمه ترگمان]من به مدرسه فکر نمی کنم که این احسان radical باشد
[ترجمه گوگل]من متعلق به مدرسه فکر نیست که از تغییر رادیکال حمایت کند

4. One school of thought affirms that use of the existing collection is the best predictor.
[ترجمه ترگمان]یک مکتب فکری تایید می کند که استفاده از مجموعه موجود بهترین پیش بینی کننده است
[ترجمه گوگل]یک مدرسه فکر می کند که استفاده از مجموعه موجود بهترین پیش بینی کننده است

5. The supporters of the new school of thought were not completely victorious.
[ترجمه ترگمان]طرفداران مکتب فکری جدید به طور کامل پیروز نشدند
[ترجمه گوگل]حامیان مکتب جدید فکر کاملا پیروز نبودند

6. There is even a school of thought that says some 1960s office blocks outside prime areas should be refurbished as residential accommodation.
[ترجمه ترگمان]حتی یک مکتب فکری هم وجود دارد که می گوید برخی از ساختمان های اداری دهه ۱۹۶۰ خارج از مناطق باید به عنوان محل اقامت مسکونی نوسازی شوند
[ترجمه گوگل]حتی یک مدرسه ای وجود دارد که می گوید بلوک های اداری در خارج از حوزه های اولیه دهه 1960 باید به عنوان مسکن مسکونی مرمت شود

7. According to one school of thought, the disease is caused by a genetic defect.
[ترجمه ترگمان]طبق یک مکتب فکری، این بیماری از یک نقص ژنتیکی ناشی می شود
[ترجمه گوگل]به گفته یک مدرسه فکر، بیماری توسط یک نقص ژنتیکی ایجاد می شود

8. Indeed, one school of thought believed that the female brain was biologically different from that of the male.
[ترجمه ترگمان]در واقع، یک مکتب فکری معتقد بود که مغز زنان از لحاظ بیولوژیکی متفاوت از مغز مرداست
[ترجمه گوگل]در واقع، یک مکتب فکری معتقد بود که مغز زن از لحاظ زیست شناختی متفاوت از نر است

9. One school of thought argues that introducing stiffer penalties would bring the crime rate down.
[ترجمه ترگمان]یک مکتب فکری مدعی است که معرفی مجازات های سنگین تر میزان جرائم را کاهش خواهد داد
[ترجمه گوگل]یک مدرسه فکر می کند که معرفی مجازات های سخت تر باعث کاهش میزان جرم خواهد شد

10. The first school of thought tended to examine data on outcomes in order to find an explanation.
[ترجمه ترگمان]اولین مکتب فکری به بررسی داده ها در باب پیامدها به منظور یافتن توضیح نیاز داشت
[ترجمه گوگل]اولین مکتب فکری به دنبال یافتن نتایجی برای پیدا کردن یک توضیح بود

11. One school of thought within psychology is that we tend to get hooked into behaviour patterns if they produce intermittent rewards.
[ترجمه ترگمان]یک مکتب فکری در روانشناسی این است که اگر آن ها پاداش های متناوب تولید کنند، ما تمایل داریم به الگوهای رفتاری تبدیل شویم
[ترجمه گوگل]یک مکتب فکری در روانشناسی این است که ما به الگوهای رفتاری دلبسته ایم که اگر پاداش متناوب ایجاد کنند

12. Each school of thought has enjoyed constant internal debate about assumptions and methods.
[ترجمه ترگمان]هر مکتب فکری از بحث های داخلی ثابتی در مورد فرضیات و روش ها برخوردار است
[ترجمه گوگل]هر مکتب فکری از مباحث مداوم در مورد مفروضات و روشها برخوردار است

13. You will either belong and adhere to this school of thought, or you will be outraged at the very suggestion.
[ترجمه ترگمان]شما یا به این مکتب فکری تعلق دارید و یا از این پیشنهاد عصبانی می شوید
[ترجمه گوگل]شما به این مدرسه تفکر تعلق دارید و یا به آن احترام می گذارید یا در مورد پیشنهادات شما خشمگین خواهید شد

14. There is an opposing school of thought which holds that there is no difference between client and binding mode connections.
[ترجمه ترگمان]یک مکتب فکری مخالف وجود دارد که معتقد است هیچ تفاوتی بین ارتباطات بین مشتری و اتصال برقرار نیست
[ترجمه گوگل]یک مکتب متضاد وجود دارد که معتقد است هیچ ارتباطی بین سرویس گیرنده و اتصال حالت اتصال وجود ندارد

15. I know there is a school of thought that comedy should be played straight.
[ترجمه ترگمان]من می دانم که یک مکتب فکری وجود دارد که باید یک کمدی بازی کرد
[ترجمه گوگل]من می دانم که مدرسه فکر می کند که کمدی باید مستقیما بازی کند

پیشنهاد کاربران

مکتب فکری، طرز تفکر

مکتب فکری

مجموعه ای از ایده ها٫ تفکر ونگرش هایی که توسط گروهی از دانشمندان در مورد یه موضوع خاص بیان میشود.


کلمات دیگر: