کلمه جو
صفحه اصلی

tit for tat


عمل به مثل، تلافی، سزا، شیان، این به آن در، هرچه عوض دارد گله ندارد

انگلیسی به فارسی

عمل به مثل، تلافی، سزا، شیان، این به آن در، هرچه عوض دارد گله ندارد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: repayment in kind or in equal amount or degree, sometimes as retaliation or revenge.

• this for that, one for one

مترادف و متضاد

measure for measure


Synonyms: equivalent, eye for an eye, like for like, quid pro quo, something for something, trade-off


جملات نمونه

1. John kicked me, so I gave him tit for tat.
[ترجمه كامبيز] جان به من لگد زد، بخاطر همین من هم تلافی کردم.
[ترجمه ترگمان]جان به من لگد زد، واسه همین به سینه هاش رو دادم
[ترجمه گوگل]جان من را لگد زد، بنابراین من او را برای او تات دادم

2. But it is very difficult to measure the marginal contribution, so the strategy of "Tit for tat" has to be adopted in order to encourage members in an organization to secure the encompassing interests.
[ترجمه ترگمان]اما اندازه گیری سهم حاشیه ای بسیار دشوار است، بنابراین استراتژی \"تیتوس\" باید برای تشویق اعضای یک سازمان جهت تضمین منافع فراگیر اتخاذ شود
[ترجمه گوگل]اما اندازه گیری مشارکت نهایی بسیار دشوار است، بنابراین استراتژی �تیت برای تات� باید به منظور تشویق اعضای یک سازمان برای ایمن سازی منافع در نظر گرفته شود

3. Tit for tat is fair play.
[ترجمه نسیم] تلافی کردن یه بازیه منصفانه هست.
[ترجمه ترگمان]تیت \"، بازی منصفانه آیه\"
[ترجمه گوگل]تیت برای tat بازی عادلانه است

4. But, see here, Jim - tit for tat - you save Long John from swinging. '
[ترجمه ترگمان]اما ببین جیم - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]اما، اینجا را ببینید، جیم - دختر برای تات - شما صرفه جویی در طولانی جان از نوسان '

5. There is always a catch a kind of tit for tat.
[ترجمه ترگمان]همیشه یک نوع تلافی وجود دارد
[ترجمه گوگل]همیشه وجود دارد یک نوع دختر برای تات

6. It was just tit for tat.
[ترجمه علی نظری] فقط برای تلافی بود
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر این بود که
[ترجمه گوگل]این فقط قاتل بود

7. Their tit for tat trade disputes finally led to an all - out trade war.
[ترجمه ترگمان]این کار آن ها برای حل اختلافات تجاری در نهایت منجر به یک جنگ تجاری همه جانبه شد
[ترجمه گوگل]پسران خود را برای اختلافات تجاری تات در نهایت منجر به یک جنگ تجاری تمام عیار شد

8. Tit for tat, complex, set a trap another, trying to get the other side became visible.
[ترجمه ترگمان]تیتوس برای tat، پیچیده، و یک تله دیگر ایجاد می کند، و سعی می کند طرف دیگر را ببیند
[ترجمه گوگل]تیت برای تات، پیچیده، یک دام دیگر را تنظیم کنید، تلاش کنید طرف دیگر را ببینید

9. This time we gave tit for tat, fought and made a very good job of it.
[ترجمه ترگمان]این بار به این تلافی جویانه دست دادیم، می جنگیدیم و کار خیلی خوبی انجام دادیم
[ترجمه گوگل]این بار ما را به تات دادیم، جنگیدیم و کار بسیار خوبی از آن انجام دادیم

10. He hit me, so I hit him back — it was tit for tat.
[ترجمه ترگمان]اون منو زد، به همین خاطر بهش ضربه زدم
[ترجمه گوگل]او به من ضربه زد، بنابراین من او را به عقب بازگرداند - آن را برای شوخی بود

11. I noticed she didn't send me a card - I think it was tit for tat because I forgot her birthday last year.
[ترجمه ترگمان]من متوجه شدم که او یک کارت برای من نفرستاده است - فکر می کنم به خاطر این بود که سال پیش تولدش را فراموش کرده بودم
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که او یک کارت را به من نداده است - من فکر می کنم که آن را به خاطر تات می دانستم، زیرا روز تولد او را سال گذشته فراموش کرده ام

12. I told her if she did me any harm I would return tit for tat.
[ترجمه ترگمان]به او گفتم اگر آزاری به من برساند به tit و tat باز خواهم گشت
[ترجمه گوگل]من به او گفتم اگر او به من آسیب برساند، من می خواهم به خانه تات بازگشت

13. Love is never without jealousy . 44 . Promise is debt . 4 Tit for tat is fair play.
[ترجمه ترگمان]عشق هرگز بدون حسادت نیست ۴۴ قول بده چهار تیت برای فتح یک بازی منصفانه است
[ترجمه گوگل]عشق هرگز با حسادت نیست 44 وعده بدهی است 4 تیت برای تات بازی عادلانه است

14. They had a warm debate and the two gave each other tit for tat.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک بحث گرم داشتند و این دو به یکدیگر به تلافی جویانه دست زدند
[ترجمه گوگل]آنها یک بحث گرم داشتند و دو نفر همدیگر را برای تات دادند

پیشنهاد کاربران

انتقام

این به اون در

مقابله به مثل

این به جای آن ، این در برابر آن ، این به عوض آن

منظور این به اون در از تلافی کردن کار مقابل

به مانند آیه قرآن ( دکن دکا )

این به آن در

چیزی که عوض دارد گله ندارد

تلافی کردن

تلافی، این بە اون در

بده بستان

تلافی کردن . یکی بدی کرده میخاهد تلافی آن را در بیاره.

🔴actions done intentionally to punish other people because they have done something unpleasant to you


🔵I noticed she didn't send me a card - I think it was tit for tat because I forgot her birthday last year.

این به اون در

این به اون در
عمل متقابل

سلام
ضدی ضربتی، ضربتی نوش کن


کلمات دیگر: