1. The sailors' voices were too feeble to be heard above the tumult of the storm.
صدای ملوانان به حدی ضعیف بود که در غرش طوفان قابل شنیدن نبود
2. There was such a tumult in the halls we concluded an accident had occurred.
جنان همهمه ای در سالن بر پا بود که تصور کردیم حادثه ای رخ داده است
3. The dreaded cry of "Fire!" caused a tumult in the theater.
فریاد مرگبار آتش آشوبی در سینما بوجود آورد
4. the crowd's tumult
هیاهوی جمعیت
5. he was sent to repress the tumult
او را فرستادند که غائله را بخواباند.
6. The demonstration broke up in tumult.
[ترجمه ترگمان]نمایش با هرج و مرج برپا شد
[ترجمه گوگل]تظاهرات در تاریکی شکسته شد
7. They waited for the tumult to die down.
[ترجمه ترگمان]منتظر بودند تا آشوب به پایان برسد
[ترجمه گوگل]آنها منتظر ماندگاری اند
8. I could simply not be heard in the tumult.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم در این آشوب چیزی بشنوم
[ترجمه گوگل]من نمی توانستم به سادگی در شگفتی شنیده نشوم
9. You couldn't hear her speak over the tumult from the screaming fans.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید صدای او را از هیاهوی طرفداران فریاد speak بشنوید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید او را از طرف طرفداران فریاد زده صحبت کنید
10. A tumult of shouting and screaming came from within the house.
[ترجمه ترگمان]صدای فریاد و فریاد از درون خانه به گوش رسید
[ترجمه گوگل]فریاد فریاد و فریاد از داخل خانه آمد
11. The tumult in the streets awakened everyone in the house.
[ترجمه ترگمان]هیاهوی خیابان همه را در خانه بیدار کرد
[ترجمه گوگل]سر و صدا در خیابان ها هر کس در خانه را بیدار کرد
12. The whole country is in tumult.
[ترجمه ترگمان]کل کشور پر از هرج و مرج است
[ترجمه گوگل]کل کشور در تاریکی است
13. Round one ends, to a tumult of whistles, screams and shouts.
[ترجمه ترگمان]دور یک طرف، در میان هیاهوی سوت و فریادها و فریادها غوغایی به راه انداخته بود
[ترجمه گوگل]دور یک به پایان می رسد، به سر و صدا از سوت، فریاد و فریاد
14. He could hear a great tumult in the street.
[ترجمه ترگمان]هیاهوی عظیمی در کوچه به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]او می تواند یک خیال بزرگ در خیابان را بشنود
15. He was shaken by the tumult of his feelings.
[ترجمه ترگمان]از هیاهوی احساسات او یکه خورده بود
[ترجمه گوگل]او با تکان دادن احساساتش تکان خورد
16. The financial markets are in tumult.
[ترجمه ترگمان]بازارهای مالی آشفته و آشفته هستند
[ترجمه گوگل]بازارهای مالی در حال تکان دادن هستند
17. The quarrel left her in a tumult.
[ترجمه ترگمان]نزاع او را آشفته کرده بود
[ترجمه گوگل]این نزاع باعث شد که او در یک فروغ فرار کند
18. At this shocking impiety, the tumult died away.
[ترجمه ترگمان]با شنیدن این حرف، جنجال به راه افتاد
[ترجمه گوگل]در این بی رحمانه تکان دهنده، تکان خوردن از بین رفت
19. Brown has kept the tumult at bay.
[ترجمه ترگمان]Brown در خلیج غوغا برپا کرده است
[ترجمه گوگل]براون موجی را در خلیج نگه داشته است