1. It's a pity Christmas has become so commercialized.
[ترجمه ترگمان]حیف که کریسمس این قدر commercialized
[ترجمه گوگل]این ترس کریسمس تبدیل شده است تا تجاری شده است
2. Their music has become very commercialized in recent years.
[ترجمه ترگمان]موسیقی آن ها در سال های اخیر بسیار تجاری شده است
[ترجمه گوگل]موسیقی آنها در سال های اخیر بسیار تجاری شده است
3. Christmas is far too commercialized now.
[ترجمه ترگمان] کریسمس دیگه خیلی commercialized
[ترجمه گوگل]کریسمس اکنون بیش از حد تجاری شده است
4. Rock'n'roll has become so commercialized and safe since punk.
[ترجمه ترگمان]راک اند رول از زمان پانک انقدر تجارتی و امن شده است
[ترجمه گوگل]Rock'n'roll از پانک تا تجاری شدن و ایمن شده است
5. Sport has become much more commercialized in recent years.
[ترجمه ترگمان]ورزش در سال های اخیر بسیار more شده است
[ترجمه گوگل]ورزش در سال های اخیر بسیار تجربی شده است
6. It isn't wise to commercialize sport.
[ترجمه ترگمان]این کار عاقلانه نیست که ورزش کنیم
[ترجمه گوگل]عاقلانه نیست که ورزش را تجاری سازیم
7. Some space launches will be commercialized to help pay for more space research.
[ترجمه ترگمان]برخی پرتاب فضایی برای کمک به پرداخت هزینه برای تحقیقات فضایی بیشتر تجاری خواهند شد
[ترجمه گوگل]برخی از فضانوردان برای کمک به پرداخت هزینه بیشتر برای تحقیقات فضایی تجاری می شوند
8. Baseball has been commercialized in America.
[ترجمه ترگمان]بیسبال در آمریکا تجاری شده است
[ترجمه گوگل]بیسبال در آمریکا تجاری شده است
9. Christmas has become so commercialized.
[ترجمه ترگمان]کریسمس خیلی تجاری شده است
[ترجمه گوگل]کریسمس تبدیل شده است تا تجاری شده است
10. Some space launches will be commercialized in order to help pay for more space research.
[ترجمه ترگمان]برخی پرتاب فضا به منظور کمک به پرداخت برای تحقیقات فضایی بیشتر تجاری خواهند شد
[ترجمه گوگل]برخی از فضانوردها برای کمک به پرداخت هزینه بیشتر برای تحقیقات فضایی به بازار عرضه خواهند شد
11. Federal agencies should commercialize research.
[ترجمه ترگمان]آژانس های فدرال باید تحقیق تجاری را تجارتی کنند
[ترجمه گوگل]آژانس های فدرال باید تحقیقات تجاری کنند
12. Spectator sport may have been partially commercialized but it never became a capitalist leisure enterprise.
[ترجمه ترگمان]این ورزش ممکن است تا حدی تجاری شده باشد اما هرگز به یک شرکت تفریحی سرمایه داری تبدیل نشد
[ترجمه گوگل]ورزش تماشاگر ممکن است تا حدی تجاری شده باشد، اما هرگز به یک سرمایه گذاری در اوقات فراغت تبدیل نمی شود
13. Christmas is getting so commercialized.
[ترجمه ترگمان] کریسمس داره خیلی commercialized میشه
[ترجمه گوگل]کریسمس به گونه ای تجاری شده است
14. Of electronic affairs commercialize run the key is to want change idea.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، تجارتی کردن و تجارتی کردن کلید، نیاز به تغییر ایده است
[ترجمه گوگل]از امور الکترونیک تجاری سازی کلید اصلی این است که می خواهید ایده تغییر را تغییر دهید