حرکت کن
move out
انگلیسی به فارسی
اسبابکشی کردن، تخلیه کردن
انگلیسی به انگلیسی
• move oneself and one's possessions out of an old home
مترادف و متضاد
Vacate one's place of residence or employment
Leave one's present location
جملات نمونه
1. As soon as we can afford it, we'll move out to the suburbs.
[ترجمه ترگمان]به محض این که بتوانیم پولش را بدهیم، به حومه شهر حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]همانطور که ما می توانیم آنرا بپردازیم، ما به حومه ها حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]همانطور که ما می توانیم آنرا بپردازیم، ما به حومه ها حرکت می کنیم
2. I saw something move out of the corner of my eye.
[ترجمه ترگمان]من یه چیزی دیدم که از گوشه چشمم رفته
[ترجمه گوگل]من چیزی را دیدم که از گوشه چشمم خارج شده است
[ترجمه گوگل]من چیزی را دیدم که از گوشه چشمم خارج شده است
3. We are going to move out of our old house next month.
[ترجمه رضایی] ما قصدداریم ماه آینده از خانه قدیمی مون نقل مکان کنیم .
[ترجمه ترگمان] ماه بعد میخوایم از خونه قدیمی مون بریم بیرون[ترجمه گوگل]ما قصد داریم ماه آینده از خانه قدیمی ما بیرون برویم
4. They wanted to move out of town and start a new life in the country.
[ترجمه AmirHossein] آنها می خواستند از شهر نقل مکان کنند و یک زندگی جدید را در حومه شهر شروع کنند.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند از شهر خارج شوند و زندگی جدیدی را در کشور آغاز کنند[ترجمه گوگل]آنها می خواستند از شهر خارج شوند و زندگی جدیدی در کشور ایجاد کنند
5. Move out of the way, please: I can't see through you!
[ترجمه ترگمان]ازسر راه برو کنار، خواهش می کنم: نمی تونم تو رو ببینم!
[ترجمه گوگل]از راه بیرون بروید لطفا: من نمی توانم از طریق شما ببینم
[ترجمه گوگل]از راه بیرون بروید لطفا: من نمی توانم از طریق شما ببینم
6. The troops are ready to move out at short notice.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی آماده اند تا به طور خلاصه به خارج از کشور حرکت کنند
[ترجمه گوگل]سربازان آماده اند تا در کوتاه مدت به حرکت درآیند
[ترجمه گوگل]سربازان آماده اند تا در کوتاه مدت به حرکت درآیند
7. Her landlord has given her a week to move out.
[ترجمه ترگمان]صاحبخونه - ش یه هفته بهش وقت داده که بره بیرون
[ترجمه گوگل]صاحبخانه او یک هفته به او داده است تا بیرون برود
[ترجمه گوگل]صاحبخانه او یک هفته به او داده است تا بیرون برود
8. Move out into the right-hand lane if you are going to make a right-hand turn.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید به سمت راست حرکت کنید، اگر می خواهید به سمت راست حرکت کنید
[ترجمه گوگل]اگر قصد دارید یک نوبت دست راست ایجاد کنید، به خط راست سمت راست حرکت کنید
[ترجمه گوگل]اگر قصد دارید یک نوبت دست راست ایجاد کنید، به خط راست سمت راست حرکت کنید
9. Are you ready to move out?
[ترجمه ترگمان]آماده ای بریم بیرون؟
[ترجمه گوگل]آیا شما آماده حرکت هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما آماده حرکت هستید؟
10. They decided to move out to the suburbs.
[ترجمه ترگمان] اونا تصمیم گرفتن که از شهر برن بیرون
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند به حومه حرکت کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند به حومه حرکت کنند
11. Jennifer believes she will move out on her own when she is financially able to support herself.
[ترجمه ترگمان]جنیفر بر این باور است که وقتی از لحاظ مالی قادر به حمایت از خود است، به تنهایی حرکت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]جنیفر معتقد است که وقتی خودش از لحاظ مالی توانایی خودش را دارد، خودش را از دست خواهد داد
[ترجمه گوگل]جنیفر معتقد است که وقتی خودش از لحاظ مالی توانایی خودش را دارد، خودش را از دست خواهد داد
12. After a five-year tenancy, we were ready to move out.
[ترجمه ترگمان]بعد از پنج سال اجاره، ما آماده حرکت بودیم
[ترجمه گوگل]پس از اجاره پنج ساله، ما آماده بودیم که خارج شویم
[ترجمه گوگل]پس از اجاره پنج ساله، ما آماده بودیم که خارج شویم
13. Then they move out on to the court.
[ترجمه ترگمان]سپس به طرف دادگاه حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]سپس آنها به دادگاه می روند
[ترجمه گوگل]سپس آنها به دادگاه می روند
14. All of these abilities equip children to move out from their families and into the wider world.
[ترجمه ترگمان]همه این توانایی ها، کودکان را تجهیز می کنند تا از خانواده هایشان بیرون بروند و به دنیای گسترده تر بروند
[ترجمه گوگل]همه این توانایی ها کودکان را به حرکت در می آورند تا از خانواده هایشان خارج شوند و به جهان گسترده تر بروند
[ترجمه گوگل]همه این توانایی ها کودکان را به حرکت در می آورند تا از خانواده هایشان خارج شوند و به جهان گسترده تر بروند
15. Because I knew that if I did not move out of her scope, she would hit me with another barb.
[ترجمه ترگمان]چون می دانستم اگر از scope خارج نشوم، با یک barb دیگر مرا بزند
[ترجمه گوگل]از آنجا که می دانستم که اگر من از محدوده خود خارج نشوم، او را با یک لقمه دیگر به من زد
[ترجمه گوگل]از آنجا که می دانستم که اگر من از محدوده خود خارج نشوم، او را با یک لقمه دیگر به من زد
پیشنهاد کاربران
مهاجرت کردن، جابجایی از جایی به جای دیگر
اسباب کشی کردن
نقل مکان کردن
نقل مکان
بیرون رفتن
ترک محل زندگی یا کار، بیرون رفتن، حرکت کردن، راه افتادن
Move out میشه از جایی گذشتن و رفتن ولی move in هم میشه به جای جدید اسباب کشی کردن . . . . که نباید این دو را اشتباه انداخت. . . .
از میان بردن
بساط خود را جمع کردنو رفتن
اسبابکشی کردن
نقل مکان کردن
اسبابکشی کردن
نقل مکان کردن
از جایی نقل مکان کردن
خارج شدن
کلمات دیگر: