کلمه جو
صفحه اصلی

کارد خوردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مورد اصابت ضرب. کارد واقع شدن .
رسیدن کارد بکسی یا چیزی

لغت نامه دهخدا

کارد خوردن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) رسیدن کارد بکسی یا چیزی. رجوع به آنندراج شود.


کلمات دیگر: