کلمه جو
صفحه اصلی

forever


معنی : برای همیشه، پیوسته، تا ابد، تا ابدالاباد، جاویدان
معانی دیگر : (برای) همیشه، همیشه، جاودانه، مدام، یکریز، همیشه، تاابد، پیوسته

انگلیسی به فارسی

برای همیشه، تا ابد، جاویدان، پیوسته، تا ابدالاباد


برای همیشه، تا ابد، تا ابدالاباد، جاویدان، پیوسته


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: for an infinite amount of time; eternally.
مترادف: eternally, everlastingly, evermore, in perpetuum
مشابه: ad infinitum, always

- I'm afraid it's gone forever.
[ترجمه فاطمه ولیزاده] از این میترسم که واسه همیشه رفته باشه
[ترجمه Zahra] میترسم برای همیشه رفته باشد
[ترجمه فاطمه م] من میترسم برای همیشه از بین برود
[ترجمه ترگمان] متاسفانه تا ابد از بین رفته
[ترجمه گوگل] من می ترسم که برای همیشه رفته

(2) تعریف: always; continually.
مترادف: always, ceaselessly, constantly, continually, incessantly, perpetually

- He's forever complaining about his job.
[ترجمه شقایق] او مدام از کارش شکایت میکند
[ترجمه ترگمان] برای همیشه از کارش شکایت می کنه
[ترجمه گوگل] او برای همیشه از کار خود شکایت دارد

• eternally, continuously; constantly, always
something that will happen or continue forever will always happen or continue.
something that has gone forever has gone and will never reappear.
if you say that someone is forever doing something, you mean that they do it very often; used in informal english showing disapproval.
eternally, endlessly, for always, at all times

مترادف و متضاد

Antonyms: brief, never, temporary


not ceasing, continually


برای همیشه (قید)
ad infinitum, forever, forevermore, ay, aye, evermore

پیوسته (قید)
forever, forevermore

تا ابد (قید)
forever, forevermore

تا ابدالاباد (قید)
forever, forevermore

جاویدان (قید)
forever, forevermore

for all time; everlasting


Synonyms: always, durably, endlessly, enduringly, eternally, evermore, everything considered, for always, forevermore, for good, for keeps, for life, immortally, infinitely, in perpetuity, in perpetuum, interminably, lastingly, now and forever, on and on, permanently, perpetually, till blue in the face, till death do us part, till Doomsday, till the cows come home, till the end of time, unchangingly, world without end


Synonyms: all the time, constantly, endlessly, eternally, everlastingly, incessantly, interminably, perpetually, regularly, unendingly, unremittingly


Antonyms: ceasing, ending, never


جملات نمونه

1. forever
(برای) همیشه،پیوسته

2. forever and ever (or forever and a day)
تا ابدالاباد،تا ابد،تا دنیاهست،همیشه

3. he influenced forever the idiom of classical music
او سبک موسیقی کلاسیک را برای همیشه تحت تاءثیر قرار داد.

4. he is forever asking for money
او دایم پول می خواهد.

5. he is forever dosing and getting worse too
او همیشه دارو می خورد و حالش هم بدتر می شود.

6. her emotions were forever embroiling her intellect
احساساتش دایما فکر او را مختل می کرد.

7. that scene was forever branded in her mind
آن صحنه برای همیشه در خاطرش نقش بست.

8. i will love her forever
همیشه او را دوست خواهم داشت.

9. my mother's face is forever etched in my mind
چهره ی مادرم برای همیشه در ذهنم نقش بسته است.

10. a sight which was imprinted forever on her memory
منظره ای که برای همیشه در خاطرش نقش بسته بود

11. that memory will abide in my mind forever
آن خاطره همیشه در ذهنم خواهد ماند.

12. that memory will live in my heart forever
آن خاطره همیشه در قلبم زنده خواهد بود.

13. this agreement will cement the two nations' friendship forever
این قرار داد دوستی دو ملت را برای همیشه محکم خواهد کرد.

14. Does not bid good-bye forever, our hand connecting rod walks together.
[ترجمه ترگمان]خداحافظی هم برای همیشه خوب نیست، rod متصل به یکدیگر با هم راه می روند
[ترجمه گوگل]خداحافظی برای همیشه لطفا برای ما نپسندید

15. I dream about being with you forever.
[ترجمه ترگمان] آرزو می کنم تا ابد با تو باشم
[ترجمه گوگل]من در مورد داشتن با شما برای همیشه مودب است

16. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

17. Must leave, invites, forever leaves comes back again.
[ترجمه ترگمان]باید برود، دعوت کند، برای همیشه برگ ها دوباره باز می گردند
[ترجمه گوگل]باید ترک کند، دعوت می کند، برای همیشه ترک می شود، دوباره می آید

18. As long as the world shall last there will be wrongs, and if no man rebelled, those wrongs would last forever.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که جهان دوام خواهد یافت، wrongs خواهد بود، و اگر کسی شورش نکند، این اشتباه ات تا ابد دوام خواهد داشت
[ترجمه گوگل]تا زمانی که دنیا به پایان برسد، اشتباهات وجود خواهد داشت، و اگر هیچ کس قیام کند، این اشتباهات برای همیشه ادامه خواهد یافت

19. A good book is the best of friends, the same today and forever.
[ترجمه ترگمان]یک کتاب خوب، بهترین دوستان، همین امروز و برای همیشه است
[ترجمه گوگل]یک کتاب خوب بهترین دوستان، همان امروز و برای همیشه است

20. Dear, you now and embrace who, say the familiar forever.
[ترجمه ترگمان]عزیزم، تو حالا و در آغوش گرفتن چه کسی، برای همیشه این را می گویی
[ترجمه گوگل]عزیزم، شما هم اکنون و متعهد هستید که، همیشه برای همیشه آشنا باشید

21. A true friend is for ever a friend.
[ترجمه ترگمان]دوست واقعی برای همیشه یک دوست است
[ترجمه گوگل]دوست واقعی یک دوست قدیمی است

22. Time is a bird for ever on the wing.
[ترجمه ترگمان]زمان یک پرنده برای همیشه در بال است
[ترجمه گوگل]زمان پرنده ای است که تا به حال در بال وجود دارد

23. A thing of beauty is a joy for ever.
[ترجمه ترگمان]زیبایی برای همیشه مایه شادی است
[ترجمه گوگل]چیز زیبایی شادی برای همیشه است

24. Once a use, for ever a custom.
[ترجمه ترگمان]برای همیشه برای همیشه استفاده می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک استفاده، برای همیشه یک سفارشی

25. Time past never returns, amoment lost, lost for ever.
[ترجمه ترگمان]زمان گذشته هرگز بر می گردد، یک لحظه از دست می رود، برای همیشه از دست می رود
[ترجمه گوگل]زمان گذشته هیچ وقت باز نخواهد گشت، لحظه ای از دست رفته، برای همیشه از دست داد

26. No matter how fast time flies,our friendship stands for ever.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که زمان چقدر سریع میگذره دوستی ما برای همیشه پابرجا میمونه
[ترجمه گوگل]مهم نیست که چقدر سریع پرواز می کند، دوستی ما همیشه نامفهوم است

27. The forest is gone for ever.
[ترجمه ترگمان]جنگل برای همیشه از بین رفته
[ترجمه گوگل]جنگل برای همیشه رفته است

28. They will bitterly regret what they have done for ever more.
[ترجمه ترگمان]از کاری که برای همیشه کرده اند پشیمان خواهند شد
[ترجمه گوگل]آنها ترس از آنچه که برای همیشه انجام داده اند پشیمان خواهند شد

29. You said you would love me for ever.
[ترجمه ترگمان] تو گفتی که منو واسه همیشه دوست داری
[ترجمه گوگل]تو گفتی که تو همیشه مرا دوست داری

30. The collapse of Communism changed East-West relations for ever.
[ترجمه ترگمان]فروپاشی کمونیسم روابط شرق - غرب را برای همیشه تغییر داد
[ترجمه گوگل]فروپاشی کمونیسم روابط شرق و غرب را برای همیشه تغییر داد

I will love her forever.

همیشه او را دوست خواهم داشت.


He is forever asking for money.

او دائم پول می‌خواهد.


پیشنهاد کاربران

wakanda forever!
زنده باد واکاندا!

زمان زیاد

- مثال:
It's taking forever to get to work
داره زمان زیادی ازمون گرفته میشه تا به کار برسیم

برای همیشه

( برای ) همیشه، پیوسته

تا ابد

برای همیشه ی همیشه . تا ابد. . .

For a long time هم معنی میده

ابد♾

ماندگار

دائم العمر

i love you forever and a day
تا ابد و یک روز دوست دارم

chiefly British
As a noun : Eternity

ابدیت، جاودانی، بی زمانی، بی پایانی، تمام نشدن، به آخر - پایان نرسیدن

I am the Guardian of Forever
Star Trek




- - - -


Long

یک قرن، یک عصر، مدت طولانی، خیلی وقتِ

I haven't seen her forever

Friends

1.
chiefly British
As a noun : Eternity

به عنوان اسم:

ابدیت، جاودانگی، جاودانی، بی زمانی، بی پایانی، تمام نشدن، به آخر - پایان نرسیدن

I am the Guardian of Forever
City on the edge of forever
Star Trek TOS




- - - -

2.
Long

یک قرن، یک عصر، مدت طولانی، خیلی وقتِ

I haven't seen her forever
Friends

"I haven't seen you in forever"
"I haven't seen you forever"?. . . . . is not correct

( because of course in reality you have seen that person before )

lasted forever
هزار سال طول کشید، یه قرن طول کشید، یه عمر، یه میلیون سال: ) ) )

till/until the ˈcows come home=If you say that you could do something until the cows come home, you mean that you could do it for a very long time


کلمات دیگر: