کلمه جو
صفحه اصلی

coinage


معنی : ضرب، مسکوکات، ابداع واژه، ضربه سکه
معانی دیگر : ضرب (سکه)، زدن (سکه)، (واژه یا اصطلاح) نو، نوواژه، نوآورد، پول فلزی، مسکوک، سکه(ها)، سیستم پولی (هر کشور)، پول رایج

انگلیسی به فارسی

ضربه سکه، مسکوکات، ابداع واژه


سکه، مسکوکات، ابداع واژه، ضرب، ضربه سکه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act, process, or authority of making coins.

(2) تعریف: coins considered collectively.

(3) تعریف: the system of metal money used by a government or nation.
مشابه: money

(4) تعریف: an invented word or expression, or the process of inventing it.

- Most computer terms are of recent coinage.
[ترجمه ترگمان] اکثر اصطلاحات کامپیوتری در ضرب سکه اخیر قرار دارند
[ترجمه گوگل] اکثر اصطلاحات کامپیوتری از سکه های اخیر است

• minting of coins; invention of a new word or phrase
coinage consists of the coins used in a country.

مترادف و متضاد

ضرب (اسم)
chop, impact, strike, stroke, hit, bop, shock, beat, butt, drum, blow, impulse, multiplication, coining, bruise, fib, box, buffet, buff, punch, slash, smite, cob, coinage, stab, wham, ictus, sock

مسکوکات (اسم)
coinage, coins

ابداع واژه (اسم)
coinage

ضربه سکه (اسم)
coinage

process of making money


Synonyms: coining, minting


metal money


Synonyms: silver, cash, coins, change


جملات نمونه

1. to mint copper coinage
سکه ی مسی ضرب کردن

2. "laser" is a recent coinage
((لیزر)) به تازگی ابداع شده است.

3. this money is of recent coinage
این پول تازگی ضرب شده است.

4. The phrase 'glass ceiling' is a fairly recent coinage.
[ترجمه ترگمان]عبارت سقف شیشه ای یک ضرب نسبتا جدید است
[ترجمه گوگل]عبارت 'سقف شیشه ای' یک سکه نسبتا جدید است

5. The expression 'boy band' is a nineties coinage.
[ترجمه ترگمان]باند چهره پسر یک ضرب در دهه نود است
[ترجمه گوگل]عبارت 'پسر باند' یک قرعه کشی 90 ساله است

6. The government has the right of coinage.
[ترجمه ترگمان]دولت دارای حق ضرب سکه است
[ترجمه گوگل]دولت حق سکه را دارد

7. The coinage was reformed under Elizabeth I .
[ترجمه ترگمان]این سکه در دوره الیزابت اول اصلاح شد
[ترجمه گوگل]سکه تحت الیزابت اول اصلاح شد

8. All our coinage, even our notes, diminish in size in proportion to what you can buy with it.
[ترجمه ترگمان]همه پول ها، حتی یادداشت های ما، نسبت به آنچه که می توانید با آن خرید کنید، کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]تمام سکه های ما، حتی یادداشت های ما، به اندازه آنچه که می توانید با آن خریداری کنید، کاهش می یابد

9. The way in which the coinage circulated can be deduced from the proportions in hoards of coins from different mints.
[ترجمه ترگمان]روشی که در آن ضرب سکه را می توان از نسبت های خزانه از mints مختلف استنتاج کرد
[ترجمه گوگل]نحوه نقل قول سکه را می توان از مقادیر موجود در سکه ها از قارت های مختلف محاسبه کرد

10. Otherwise dates did not appear on western coinage until the thirteenth century.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، این تاریخ تا قرن سیزدهم بر روی سکه غربی ظاهر نشد
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت تاریخ تا قرن سیزدهم در سکه های غربی ظاهر نشد

11. Coinage was invented only comparatively late in human history.
[ترجمه ترگمان]coinage فقط تا دیر وقت در تاریخ بشر اختراع شد
[ترجمه گوگل]سکه تنها در مقایسه با دیرینه در تاریخ بشر اختراع شد

12. Aethelred's new coinage failed in the early 790s and no new coins were minted under Eardwulf.
[ترجمه ترگمان]سکه های جدید Aethelred در اوایل دهه ۱۹۸۰ شکست خوردند و هنوز سکه های جدیدی در زیر Eardwulf ضرب نشده بودند
[ترجمه گوگل]سکه جدید Aethelred در اوایل دهه 90 میلادی شکست خورد و هیچ سکه جدیدی تحت Eardwulf کاشته نشد

13. Thus the importance of coinage for our understanding of the past diminishes, generally speaking, the more up to date we come.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اهمیت پول برای درک ما از گذشته، به طور کلی صحبت کردن، تا به امروز، بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب اهمیت سکه برای درک ما از گذشته، به طور کلی، به طور کلی کاهش می یابد

14. We use the study of coinage in default of and particularly to supplement other sources of historical information.
[ترجمه ترگمان]ما از بررسی ضرب سکه به طور پیش فرض و به خصوص مکمل دیگر منابع اطلاعات تاریخی استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از مطالعه کوئینگی به طور پیش فرض و به ویژه برای تکمیل سایر منابع اطلاعات تاریخی استفاده می کنیم

15. Recent work on the silver coinage has revealed a complex system of which even Domesday contains little trace.
[ترجمه ترگمان]کار اخیر بر روی سکه نقره، یک سیستم پیچیده را آشکار کرده است که حتی Domesday نیز حاوی اثری کوچک است
[ترجمه گوگل]کار اخیر در سکه نقره ای یک سیستم پیچیده ای را نشان داده است که حتی Domesday حاوی نکات کمی است

This money is of recent coinage.

این پول تازگی ضرب شده است.


"laser" is a recent coinage.

«لیزر» بتازگی ابداع شده است.


پیشنهاد کاربران

فرآیند ساخت واژه ای جدید که ریشه در هیچ زبانی ندارد.
مثال:
kleenex
xerox
aspirin
nylon


کلمات دیگر: