1. he consciously ignored them
او عمدا به آنها کم محلی کرد.
2. No person of independent mind will copy consciously.
[ترجمه ترگمان]هیچ فردی از ذهن مستقل آگاهانه کپی نخواهد شد
[ترجمه گوگل]هیچ شخص ذهنی مستقل آگاهانه کپی نخواهد کرد
3. Whether consciously or unconsciously, you made a choice.
[ترجمه ترگمان]چه آگاهانه یا ناآگاهانه، خودت انتخاب کرده ای
[ترجمه گوگل]آیا آگاهانه یا ناخودآگاه، شما انتخاب کرده اید
4. He consciously stood off her in the publicity.
[ترجمه ترگمان]او آگاهانه از او در تبلیغات ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او آگاهانه در تبلیغ خود ایستاد
5. He claims that the writer never consciously formulated his own theoretical position.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که نویسنده هرگز آگاهانه موقعیت نظری خود را فرمول بندی نکرده است
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که نویسنده هرگز به طور آگاهانه موضع نظری خود را تدوین نکرده است
6. Seeing her former husband, she stood aside consciously.
[ترجمه ترگمان]با دیدن شوهر سابقش، آگاهانه کنار ایستاد
[ترجمه گوگل]با دیدن شوهر سابقش، او آگاهانه ایستاد
7. She realized how tense she was and consciously relaxed.
[ترجمه ترگمان]متوجه شد که او چقدر عصبی است و به طور آگاهانه احساس آرامش می کند
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که چقدر زمان و آگاهانه آرام بود
8. No person of independent mind will copy consciously, but many copy unconsciously.
[ترجمه ترگمان]هیچ فردی از ذهن مستقل آگاهانه کپی نخواهد شد، اما بسیاری از آن ها ناخودآگاه کپی خواهند شد
[ترجمه گوگل]هیچ شخص ذهنی مستقل به صورت آگاهانه کپی نخواهد کرد، اما بسیاری از کپی ناخودآگاه
9. I don't think she's consciously rude to people - it's just her manner.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم آگاهانه به مردم بی ادبی کرده باشه
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم او به طور آگاهانه با مردم بی ادب باشد - این فقط شیوه اش است
10. Her tale has a consciously youthful tone and storyline, combined with a sly humour.
[ترجمه ترگمان]داستان او، با لحنی حاکی از شوخ طبعی، و خط سیر داستان، ترکیبی از شوخ طبعی موذیانه است
[ترجمه گوگل]داستان او یک لحظه آگاهانه جوان و داستان است، همراه با طنز عجیب و غریب
11. She was probably not consciously aware of the true nature of her feelings.
[ترجمه ترگمان]شاید او آگاهانه از ماهیت واقعی احساسات او آگاه نبود
[ترجمه گوگل]او احتمالا آگاهانه از ماهیت واقعی احساساتش آگاه نبود
12. His writing is rather self - consciously poetic.
[ترجمه ترگمان]نوشته های او نسبتا self و شاعرانه است
[ترجمه گوگل]نوشتن او نسبت به خودآگاهانه شاعرانه است
13. Sophie was not consciously seeking a replacement after her father died.
[ترجمه ترگمان]سوفی ناخودآگاه پس از مرگ پدرش به دنبال جایگزینی نبود
[ترجمه گوگل]پس از مرگ پدرش، سوفی آگاهانه به دنبال جایگزینی نبود
14. So I began consciously journeying towards becoming a writer.
[ترجمه ترگمان]این بود که من آگاهانه به طرف نویسنده شدن سفر کردم
[ترجمه گوگل]بنابراین من شروع به آگاهانه شدن به سمت تبدیل شدن به یک نویسنده کردم