کلمه جو
صفحه اصلی

patch up

انگلیسی به فارسی

پچ کردن


انگلیسی به انگلیسی

• mend, fix up; settle (an argument)

جملات نمونه

1. Jackie and Bill are still trying to patch up their marriage.
[ترجمه ترگمان]جکی \"و\" بیل \"هنوز دارن سعی می کنن\" با هم ازدواج کنن
[ترجمه گوگل]جکی و بیل هنوز سعی دارند تا ازدواج خود را پچ کنند

2. They managed to patch up a deal.
[ترجمه ترگمان]اونا موفق شدن یه معامله کنن
[ترجمه گوگل]آنها موفق شدند یک معامله را پچ کنند

3. Do you think it possible to patch up a piece of furniture or two with this wood?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی امکانش هست که یه تیکه چوب یا دوتا از این چوب ها رو درست کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید ممکن است یک تکه از مبلمان یا دو چوب با این چوب را پچ کنید؟

4. We'll have to patch up the hole in the roof.
[ترجمه ترگمان]باید سوراخ سقف را ببندیم
[ترجمه گوگل]ما باید سوراخ در سقف را پچ کنیم

5. Try to patch up your differences before he leaves.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید تفاوت های خود را قبل از ترک کردن رها کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید تفاوت های خود را قبل از اینکه برگردید پچ کنید

6. They've managed to patch up their differences.
[ترجمه ترگمان]آن ها موفق شده اند اختلافاتشان را حل کنند
[ترجمه گوگل]آنها توانسته اند اختلافات خود را پچ کنند

7. They have tried to patch up their differences.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کرده اند تا اختلافات خود را حل کنند
[ترجمه گوگل]آنها تلاش کرده اند اختلافات خود را پچ کنند

8. We can patch up those holes.
[ترجمه ترگمان] میتونیم اون سوراخ ها رو ببندیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم این سوراخ ها را پچ کنیم

9. We decided to patch up our differences and become friends again.
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که اختلاف های خود را حل کنیم و دوباره دوست شویم
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم تفاوت هایمان را تغییر دهیم و دوباره به دوستانمان برگردیم

10. Why then attempt to patch up an old overall as if one were repairing a sumptuous evening dress?
[ترجمه ترگمان]پس چرا یک لباس مخصوص غروب را تعمیر می کرد؟
[ترجمه گوگل]چرا پس از آن سعی در اصلاح کردن یک پیرمرد داشتید، مثل اینکه یک لباس عجیب و غریب را تعمیر کردید؟

11. But doctors decided not to patch up her wounds in casualty for fear of scarring her for life.
[ترجمه ترگمان]اما پزشکان تصمیم گرفتند که جراحات او را به خاطر ترس از زخمی کردن او جبران کنند
[ترجمه گوگل]اما پزشکان تصمیم گرفتند که زخم های او را در اثر آسیب زدن به بیمارستان بسوزاند تا ترس او را برای زندگی زخمی کنند

12. How long do we try to patch up a failing plan?
[ترجمه ترگمان]چقدر تلاش می کنیم که یه نقشه رو خراب کنیم؟
[ترجمه گوگل]چقدر طول می کشد تا طرح ناقص را پچ کنیم؟

13. Evidently his wife was not going to patch up peace at a word.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا همسرش قرار نبود در یک کلمه صلح کند
[ترجمه گوگل]ظاهرا همسرش در یک کلمه صلح نکرد

14. I think you ought to patch up your differences.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم شما باید differences را اصلاح کنید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما باید تفاوت های خود را پچ کنید

15. Doctors decided not to patch up her infected wounds.
[ترجمه ترگمان]پزشکان تصمیم گرفتند تا زخم های ناشی از عفونت خود را آلوده نکنند
[ترجمه گوگل]پزشکان تصمیم گرفتند زخم های آلوده خود را از دست ندهند

پیشنهاد کاربران

تعمیر کردن، درست کردن، آشتی کردن, وصله زدن
Reconcile, repair, to mend

توافق

patch it/things up ( with somebody )
( patch something up )

فیصله دادن، ( اختلافات ) حل کردن

Patch up:
پانسمان کردن

Websters:👇👇👇👇
to give quick and usually temporary medical treatment to ( someone or something )

Eg: She�patched up�his wounded arm.
اون بازوهای زخمیش رو پانسمان کرد.

مرهم گذاشتن روی زخم، مداوا کردن

ترمیم کردن _بهبود دادن یک رابطه ( ارتباط )

To patch up a relationship
از نو ساختن یک رابطه/ شروع کردن

فوق العاده گرفتار بودن
ترمیم کردن ، تعمیر کردن


کلمات دیگر: