کلمه جو
صفحه اصلی

prestigious


معنی : با اعتبار، باحیثیت
معانی دیگر : آبرومند، پرآبرو، بلندآوازه، نیکنام، مشهور، شهیر، نامور

انگلیسی به فارسی

با اعتبار، باحیثیت


معتبر، با اعتبار، باحیثیت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: prestigiously (adv.), prestigiousness (n.)
• : تعریف: having prestige; highly esteemed.
مشابه: prestige

- His parents knew it was a good college that their son had chosen, but they'd hoped he would go to a more prestigious one.
[ترجمه علی عامری] پدر و مادر او میدانستند که پسرشان دانشگاه خوبی را انتخاب کرده است ، اما آنها امیدوار بودند که پسرشان به دانشگاه معتبر تری برود
[ترجمه ترگمان] پدر و مادرش می دانستند که این یک دانشگاه خوب است که پسر آن ها انتخاب کرده بود، اما امیدوار بودند که او به یکی از prestigious دیگری برود
[ترجمه گوگل] پدر و مادرش می دانستند که یک کالج خوب بود که پسرش انتخاب کرده بود، اما امیدوار بودند او به یک معتبرتر برود

• respected, highly esteemed, favorably regarded, having a good reputation
something that is prestigious is important and admired by people.

مترادف و متضاد

با اعتبار (صفت)
prestigious

باحیثیت (صفت)
prestigious

famous, influential


Synonyms: celebrated, distinguished, eminent, esteemed, exalted, famed, great, illustrious, important, imposing, impressive, notable, prominent, renowned, reputable, respected


Antonyms: humble, insignificant, modest, unimportant, unprestigious


جملات نمونه

1. a prestigious job
شغل آبرومند

2. Allison back-burnered her prestigious law career when she had a baby.
[ترجمه ترگمان]آلیسون، وقتی که بچه داشت، شغل prestigious رو از دست داد
[ترجمه گوگل]الیسون هنگامی که او کودک داشت، کار حرفه ای وی را معتبر میداد

3. The young man graduated from a prestigious university.
[ترجمه ترگمان]مرد جوان از دانشگاه معتبر فارغ التحصیل شد
[ترجمه گوگل]مرد جوان از یک دانشگاه معتبر فارغ التحصیل شد

4. The prestigious title offered a gateway to success in the highly competitive world of modelling.
[ترجمه ترگمان]عنوان معتبر، دروازه موفقیت در دنیای بسیار رقابتی مدل سازی را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]عنوان معتبر ارائه یک دروازه به موفقیت در جهان رقابتی مدل سازی است

5. The Birmingham meeting is one of the most prestigious events in the racing calendar.
[ترجمه ترگمان]اجلاس بیرمنگام، یکی از معتبرترین رویداده ای مربوط به مسابقات اسب دوانی است
[ترجمه گوگل]نشست بیرمنگام یکی از معتبرترین رویدادهای تقویم مسابقه است

6. She won a highly prestigious award.
[ترجمه ترگمان]او یک جایزه با اعتبار بالا برنده شد
[ترجمه گوگل]او جایزه بسیار معتبر را به دست آورد

7. It's one of the best equipped and most prestigious schools in the country.
[ترجمه ترگمان]این یکی از بهترین و معتبرترین مدارس کشور است
[ترجمه گوگل]این یکی از بهترین مجهز ترین و معتبر ترین مدارس کشور است

8. The company won a prestigious contract for work on Europe's tallest building.
[ترجمه ترگمان]این شرکت قراردادی معتبر برای کار بر روی بلندترین ساختمان اروپا به دست آورد
[ترجمه گوگل]این شرکت قراردادی معتبر برای کار در بلندترین ساختمان اروپا به دست آورد

9. Her first novel won a prestigious literary prize.
[ترجمه ترگمان]اولین رمان او برنده جایزه ادبی معتبر شد
[ترجمه گوگل]اولین رمان او جایزه ادبی معتبر را به دست آورد

10. But in the modern period, prestigious spaces had been found in which to celebrate machines.
[ترجمه ترگمان]اما در دوران مدرن، مکان های معتبر پیدا شده بودند تا ماشین ها را جشن بگیرند
[ترجمه گوگل]اما در دوره مدرن، فضاهای معتبر پیدا شده بود که برای جشن گرفتن ماشین ها

11. Serious contenders for the prestigious individual all-around gold medal title could number as many as
[ترجمه ترگمان]رقبای جدی برای هر فرد معتبر مدال طلا را می توان به تعداد زیادی کسب کرد
[ترجمه گوگل]نامزدهای جدی برای عنوان شخصی معتبر جایزه مدال طلای مدال طلای نقره را می توان به تعداد زیادی عنوان کرد

12. This major prestigious event is currently being coordinated by Northern Arts.
[ترجمه ترگمان]این رویداد مهم و معتبر در حال حاضر توسط هنرهای شمال هماهنگ می شود
[ترجمه گوگل]این رویداد مهم معتبر در حال حاضر توسط هنرهای شمالی هماهنگ شده است

13. The famous luxury liner and the prestigious London hotel have both plunged in value since the slump started three years.
[ترجمه ترگمان]The لوکس معروف و هتل معروف لندن هم از زمان آغاز رکود در سه سال گذشته، ارزش خود را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]لوستر معروف لوکس و هتل معتبر لندن هر دو در ارزش از زمان ریزش سه ساله شروع شده است

14. Other firms may be bigger and more prestigious, but their clients are terrified of Pannone.
[ترجمه ترگمان]شرکت های دیگر ممکن است بزرگ تر و more باشند، اما مشتریان آن ها از Pannone وحشت دارند
[ترجمه گوگل]بنگاه های دیگر ممکن است بزرگتر و معتبرتر باشند، اما مشتریانشان از Pannone ترسناک هستند

15. These Districts contain the most prestigious teaching hospitals, which are staffed by the medical establishment.
[ترجمه ترگمان]این مناطق دارای معتبرترین بیمارستان های آموزشی هستند که توسط موسسه پزشکی تامین می شوند
[ترجمه گوگل]این ولسوالی ها شامل بیمارستان های معتبر آموزشی هستند که توسط موسسه پزشکی اداره می شوند

a prestigious job

شغل آبرومند


پیشنهاد کاربران

ارزشمند

معتبر

پرمنزلت

شأن زا
برای نمونه : prestigious goods: کالاهای شأن زا

پر افتخار

با آبرو ، با حیثیت ، با اعتبار


کلمات دیگر: