جسور، گستا، گستاخ، پررو، چشم دریده، ارقه، جسور
bold faced
جسور، گستا، گستاخ، پررو، چشم دریده، ارقه، جسور
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: bold-facedly (adv.)
مشتقات: bold-facedly (adv.)
• (1) تعریف: brazen; forward.
• مشابه: barefaced, brazen
• مشابه: barefaced, brazen
- a bold-faced young hooligan
[ترجمه ترگمان] یک مرد جوان با چهره برجسته
[ترجمه گوگل] یک جوان بیرحمانه جسورانه
[ترجمه گوگل] یک جوان بیرحمانه جسورانه
• (2) تعریف: set in boldface.
• insolent, rude, impudent, insolent; (printing) with thick heavy lines
daring, fearless
daring, fearless
جملات نمونه
1. The words suffixed with a curve are boldfaced in the printing.
[ترجمه ترگمان]کلمات suffixed با یک منحنی در هنگام چاپ نمایش داده می شوند
[ترجمه گوگل]واژه هایی که با یک منحنی ثابت می شوند، در چاپ به صورت boldfaced هستند
[ترجمه گوگل]واژه هایی که با یک منحنی ثابت می شوند، در چاپ به صورت boldfaced هستند
2. In version all codes will appear in boldface.
[ترجمه ترگمان]در این نسخه، همه کدها با حروف درشت به نمایش خواهند آمد
[ترجمه گوگل]در نسخه همه کد ها به صورت boldface ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]در نسخه همه کد ها به صورت boldface ظاهر می شوند
3. The cursor, by the way, appears boldfaced but blinking at a slower rate than the cursor in the text itself.
[ترجمه ترگمان]مکان نما، به روش، boldfaced ظاهر می شود، اما با سرعت کمتری از مکان نما در متن خود چشمک می زند
[ترجمه گوگل]مکان نما، به هر حال، به نظر می رسد boldfaced، اما چشمک زدن به میزان کندتر از مکان نما در متن خود
[ترجمه گوگل]مکان نما، به هر حال، به نظر می رسد boldfaced، اما چشمک زدن به میزان کندتر از مکان نما در متن خود
4. Also, boldface and italic formatting disappears.
[ترجمه ترگمان]فرمت، و ایتالیک نیز ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]همچنین، قالب بندی boldface و Italic ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]همچنین، قالب بندی boldface و Italic ناپدید می شود
5. The main noun in the subject is boldfaced, the verb is italicised.
[ترجمه ترگمان]اسم اصلی در این موضوع boldfaced است، فعل italicised است
[ترجمه گوگل]اسم اصلی در موضوع با زبانه نوشته شده است، فعل آن است
[ترجمه گوگل]اسم اصلی در موضوع با زبانه نوشته شده است، فعل آن است
6. "At this time, you really have to get boldfaced with the guys, " Jackson said.
[ترجمه ترگمان]جکسون گفت: \" در این زمان، شما واقعا مجبورید که با افراد درگیر شوید \"
[ترجمه گوگل]جکسون گفت: 'در این زمان، شما واقعا باید با بچه ها صحبت کنید '
[ترجمه گوگل]جکسون گفت: 'در این زمان، شما واقعا باید با بچه ها صحبت کنید '
7. Beneath her scrawl, boldfaced words exhorted "Give American Business a Chance!"
[ترجمه ترگمان]در زیر خط خرچنگ قورباغه او، کلماتی که به او تلقین می کردند: \"به کسب وکار آمریکایی یک تصادف بدهید!\"
[ترجمه گوگل]در زیر چتر او، کلمات با ضرب و شتم مطرح کردند که 'به یک فرصت تجاری آمریکا بدهید!'
[ترجمه گوگل]در زیر چتر او، کلمات با ضرب و شتم مطرح کردند که 'به یک فرصت تجاری آمریکا بدهید!'
8. The default menu item for a menu is boldfaced.
[ترجمه ترگمان]مورد منوی پیش فرض برای یک منو boldfaced است
[ترجمه گوگل]آیتم منوی پیش فرض برای یک منو، به صورت boldfaced است
[ترجمه گوگل]آیتم منوی پیش فرض برای یک منو، به صورت boldfaced است
9. Since the entire boldfaced expression in statement appears in many code fragments, I will abbreviate it to TREAT ( . . . ) from now on.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که کل بیان boldfaced در بیانیه در بسیاری از بخش های کد ظاهر می شود، من آن را از حالا به بعد (…)به TREAT (…)اضافه می کنم
[ترجمه گوگل]از آنجا که کل عبارت bold-expressed در بیانیه ای در بسیاری از قطعات کد نمایش داده می شود، آن را از TREAT ( ) کوتاه می کنم
[ترجمه گوگل]از آنجا که کل عبارت bold-expressed در بیانیه ای در بسیاری از قطعات کد نمایش داده می شود، آن را از TREAT ( ) کوتاه می کنم
10. But on Monday, China's official English-language newspaper, China Daily, ran a front-page story under a boldfaced headline: "Emergency green plan for Games. "
[ترجمه ترگمان]اما در روز دوشنبه، روزنامه رسمی انگلیسی زبان چین، چین، گزارشی از صفحه اول را تحت عنوان \"طرح اضطراری سبز برای بازی ها\" به چاپ رساند
[ترجمه گوگل]اما روز دوشنبه، روزنامه رسمی چین، روزنامه چینی روزنامه انگلیسی، یک صفحه ی صفحه ای تحت عنوان 'طرح اضطراری سبز برای بازی ها' را اجرا کرد '
[ترجمه گوگل]اما روز دوشنبه، روزنامه رسمی چین، روزنامه چینی روزنامه انگلیسی، یک صفحه ی صفحه ای تحت عنوان 'طرح اضطراری سبز برای بازی ها' را اجرا کرد '
11. Quantum chemical calculations of gossypol and thymine reveal that the net electronic charge distributions along the boldfaced line of their structural formula (Fig. are just opposite in sign.
[ترجمه ترگمان]محاسبات شیمیایی کوانتومی of و thymine نشان می دهد که توزیع بار الکتریکی خالص در امتداد خط boldfaced فرمول ساختاری آن ها (شکل فقط در علامت مخالف است
[ترجمه گوگل]محاسبات شیمی کوانتومی gossypol و thymine نشان می دهد که توزیع شارژ الکترونیکی خالص در امتداد خط boldfaced از فرمول ساختاری آنها (شکل در علامت مخالف است
[ترجمه گوگل]محاسبات شیمی کوانتومی gossypol و thymine نشان می دهد که توزیع شارژ الکترونیکی خالص در امتداد خط boldfaced از فرمول ساختاری آنها (شکل در علامت مخالف است
12. Lisa has a very busy day today. Look at the boldfaced letters, put them in order.
[ترجمه ترگمان] لیسا \"امروز روز خیلی پرمشغله ای داره\" به نامه های boldfaced نگاه کن آن ها را آماده کن
[ترجمه گوگل]لیزا روز بسیار شلوغ امروز است به نامه های bold-bold نگاه کنید، آنها را به ترتیب قرار دهید
[ترجمه گوگل]لیزا روز بسیار شلوغ امروز است به نامه های bold-bold نگاه کنید، آنها را به ترتیب قرار دهید
13. Some readers may wish to skip the dialogue section after the next boldfaced advisory.
[ترجمه ترگمان]برخی از خوانندگان ممکن است بخواهند بعد از مشاوره بعدی بعدی از بخش گفتگو صرف نظر کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از خوانندگان ممکن است بخواهند بخش گفتگو را بعد از مشاوره ای که به صورت ضمنی در کنار آن قرار دارند، جست و خیز کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از خوانندگان ممکن است بخواهند بخش گفتگو را بعد از مشاوره ای که به صورت ضمنی در کنار آن قرار دارند، جست و خیز کنند
پیشنهاد کاربران
پررنگ
برجسته و درشت ( برای حروف و یا کلمات درون متن )
boldfaced words
کلمات ( با فونتِ ) درشت
کلمات ( با فونتِ ) درشت
کلمات دیگر: