بطورمصیبت امیز، بدبختانه
disastrously
بطورمصیبت امیز، بدبختانه
انگلیسی به فارسی
فاجعه آمیز است
انگلیسی به انگلیسی
• in disastrous manner, calamitously; terribly, awfully
جملات نمونه
1. How could everything go so disastrously wrong?
[ترجمه SKYY] چطور ممکنه که همچیز به طوره فاجعه باری , اشتباه پیش بره ؟
[ترجمه ترگمان]چطور همه چی بد پیش رفت؟[ترجمه گوگل]چگونه می توان همه چیز را فاجعه بار اشتباه کرد؟
2. Things began to go disastrously wrong.
[ترجمه ترگمان]اوضاع خیلی بد پیش رفت
[ترجمه گوگل]چیزهایی شروع به فاجعه آمیز کرد
[ترجمه گوگل]چیزهایی شروع به فاجعه آمیز کرد
3. The system is failing most disastrously among less academic children.
[ترجمه ترگمان]این سیستم در میان کودکان کم تر آکادمیک در حال خراب شدن است
[ترجمه گوگل]این سیستم در میان کودکان کمتر آکادمیک فاجعه بار است
[ترجمه گوگل]این سیستم در میان کودکان کمتر آکادمیک فاجعه بار است
4. The vegetable harvest is disastrously behind schedule.
[ترجمه ترگمان]برداشت سبزیجات در پشت برنامه قرار دارد
[ترجمه گوگل]برداشت سبزیجات از لحاظ فاجعه بار است
[ترجمه گوگل]برداشت سبزیجات از لحاظ فاجعه بار است
5. Their profits began to spiral down disastrously.
[ترجمه ترگمان]سود اون ها شروع به پرتاب شدن به نحو احسن انجام داد
[ترجمه گوگل]سود آنها شروع به فرسودگی کرد
[ترجمه گوگل]سود آنها شروع به فرسودگی کرد
6. Margaret Thatcher believed, disastrously, that there was no such thing as society.
[ترجمه ترگمان]مارگارت تاچر به این باور بود که چنین چیزی به عنوان جامعه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]مارگارت تاچر فاجعه آمیز بود که چنین چیزی به عنوان جامعه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]مارگارت تاچر فاجعه آمیز بود که چنین چیزی به عنوان جامعه وجود ندارد
7. The experiment went disastrously wrong, ie progressed in an unexpected way with very unpleasant results.
[ترجمه ترگمان]آزمایش به طرز غیر منتظره ای پیش رفت، یعنی با نتایج بسیار ناخوشایند، پیشرفت کرد
[ترجمه گوگل]این آزمایش به طور فاجعه بار اشتباه انجام شد، به طوری که در نتیجه غیر منتظره با نتایج بسیار ناخوشایند پیشرفت کرد
[ترجمه گوگل]این آزمایش به طور فاجعه بار اشتباه انجام شد، به طوری که در نتیجه غیر منتظره با نتایج بسیار ناخوشایند پیشرفت کرد
8. Productivity is disastrously low: the return on new investment is around half in America.
[ترجمه ترگمان]بازدهی بالا بسیار پایین است: بازگشت سرمایه جدید در حدود نیمی از آمریکا است
[ترجمه گوگل]بهره وری از نظر فاجعه بار کم است: بازده سرمایه گذاری جدید در آمریکا حدود نصف است
[ترجمه گوگل]بهره وری از نظر فاجعه بار کم است: بازده سرمایه گذاری جدید در آمریکا حدود نصف است
9. Sachs blames the financial crisis on a disastrously bad monetary policy and disastrously poor financial regulation.
[ترجمه ترگمان]ساچس بحران مالی را به سیاست پولی بد و مقررات مالی ضعیف سرزنش می کند
[ترجمه گوگل]ساکس بحران مالی را بر روی یک سیاست پولی فاجعه بار بد و مقررات مالی ضعیف ضعیف سرزنش می کند
[ترجمه گوگل]ساکس بحران مالی را بر روی یک سیاست پولی فاجعه بار بد و مقررات مالی ضعیف ضعیف سرزنش می کند
10. It could dash, disastrously, the EU's already flagging enthusiasm for expansion.
[ترجمه ترگمان]ممکن است که اتحادیه اروپا در حال حاضر شور و شوق زیادی برای توسعه داشته باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند فاجعه بار، شور و شوق اتحادیه اروپا در حال پررنگ شدن برای گسترش است
[ترجمه گوگل]این می تواند فاجعه بار، شور و شوق اتحادیه اروپا در حال پررنگ شدن برای گسترش است
11. And this provision has interacted disastrously with state political trends.
[ترجمه ترگمان]و این ماده با گرایش ها سیاسی دولت تعامل داشته است
[ترجمه گوگل]و این مقررات به شدت با روند سیاسی دولت مواجه شده است
[ترجمه گوگل]و این مقررات به شدت با روند سیاسی دولت مواجه شده است
12. Operation Market Garden goes disastrously wrong and 3 000 troops are mostly mis-dropped behind enemy lines.
[ترجمه ترگمان]\"عملیات بازار بازار\" دچار اشتباه می شود و ۳۰۰۰ سرباز در پشت خطوط دشمن دچار اشتباه می شوند
[ترجمه گوگل]Operation Market Garden از نظر فاجعه ای اشتباه است و 3،000 سربازان عمدتا از خطوط دشمن نابود می شوند
[ترجمه گوگل]Operation Market Garden از نظر فاجعه ای اشتباه است و 3،000 سربازان عمدتا از خطوط دشمن نابود می شوند
13. His financial scheme crashed disastrously.
[ترجمه ترگمان]طرح مالی او با شکست مواجه شد
[ترجمه گوگل]طرح مالی خود را فاجعه بار سقوط کرد
[ترجمه گوگل]طرح مالی خود را فاجعه بار سقوط کرد
14. Their scheme went disastrously wrong.
[ترجمه ترگمان]نقشه شون خیلی بد پیش رفت
[ترجمه گوگل]طرح آنها فاجعه آمیز بود اشتباه بود
[ترجمه گوگل]طرح آنها فاجعه آمیز بود اشتباه بود
15. Her scheme crashed disastrously.
[ترجمه ترگمان]نقشه اون خیلی بد برخورد کرد
[ترجمه گوگل]طرح او فاجعه آمیز بود
[ترجمه گوگل]طرح او فاجعه آمیز بود
پیشنهاد کاربران
به طور فاجعه بار
in an extremely unsuccessful way
کلمات دیگر: