بزرگتر
oversized
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• too big; bigger than required; very large, bigger than usual
جملات نمونه
1. Many children are being taught in oversized classes.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان در کلاس های بسیار بزرگ آموزش داده می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان در کلاس های بزرگتر آموزش می بینند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان در کلاس های بزرگتر آموزش می بینند
2. Fashion gurus dictate crazy ideas such as squeezing oversized bodies into tight trousers.
[ترجمه ترگمان]راهنماهای مد ایده های جنون آمیز مانند فشار دادن اجسام اندازه بزرگ به شلوار تنگ را دیکته می کنند
[ترجمه گوگل]گوروهای مد دیوانه ای ایده های دیوانه مانند فشرده شدن بدن های بزرگ را به شلوارهای تنگ می دهد
[ترجمه گوگل]گوروهای مد دیوانه ای ایده های دیوانه مانند فشرده شدن بدن های بزرگ را به شلوارهای تنگ می دهد
3. The golden, oversized onion rings are beauties.
[ترجمه ترگمان]انگشترهای طلایی و بزرگ onion زیبایی هستند
[ترجمه گوگل]حلقه های پیاز طلایی و بزرگ دارای زیبایی هستند
[ترجمه گوگل]حلقه های پیاز طلایی و بزرگ دارای زیبایی هستند
4. I was required to stop this oversized teenager.
[ترجمه ترگمان]من مجبور بودم جلوی این نوجوون بزرگ رو بگیرم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم این نوجوان بزرگ را متوقف کنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم این نوجوان بزرگ را متوقف کنم
5. They looked like oversized drinking straws, and this is exactly what they proved to be.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که آن ها هم به اندازه کافی بزرگ بودند، و این دقیقا همان چیزی است که آن ها ثابت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر می رسید مثل نوشابه های بزرگ، و این دقیقا همان چیزی است که آنها ثابت کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها به نظر می رسید مثل نوشابه های بزرگ، و این دقیقا همان چیزی است که آنها ثابت کرده اند
6. She wore high tops, blue jeans and an oversized dark jacket.
[ترجمه ترگمان]شلوار جین پوشیده بود، شلوار جین آبی و ژاکت خیلی زیادی داشت
[ترجمه گوگل]او بالای تپه های بلند، شلوار جین آبی و یک ژاکت بزرگ تیره پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او بالای تپه های بلند، شلوار جین آبی و یک ژاکت بزرگ تیره پوشیده بود
7. The arm is still oversized and can be trimmed down to join neatly on to the post.
[ترجمه ترگمان]این بازو هنوز بزرگ تر از اندازه است و می تواند برای پیوستن به این پست به خوبی اصلاح شود
[ترجمه گوگل]بازو هنوز بزرگ است و می تواند به طور منظم به پست پیوست شود
[ترجمه گوگل]بازو هنوز بزرگ است و می تواند به طور منظم به پست پیوست شود
8. Joe explained that oversized jeans were necessary to showcase wildly patterned boxer shorts.
[ترجمه ترگمان]جو توضیح داد که شلوار جین بزرگ برای نمایش با شورت patterned لازم است
[ترجمه گوگل]جو توضیح داد که شلوار جین بوکسورهای شلوغ با شلوار بسیار شیک به نمایش گذاشته شده بود
[ترجمه گوگل]جو توضیح داد که شلوار جین بوکسورهای شلوغ با شلوار بسیار شیک به نمایش گذاشته شده بود
9. Appliances plug into slave units which may resemble oversized 13A adaptors.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات به واحدهای برده وصل می شوند که ممکن است شبیه به ۱۳ باشد
[ترجمه گوگل]لوازم خانگی به واحد های برده وصل می شوند که ممکن است مشابه آداپتورهای 13A بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]لوازم خانگی به واحد های برده وصل می شوند که ممکن است مشابه آداپتورهای 13A بزرگ باشد
10. Her body sags inside her oversized sweatshirt.
[ترجمه ترگمان]بدنش در sweatshirt بزرگ او فرو رفت
[ترجمه گوگل]جسد او در داخل لباس پوشیدنی او بزرگ می شود
[ترجمه گوگل]جسد او در داخل لباس پوشیدنی او بزرگ می شود
11. Just more oversized trousers, bold colors and the overstuffed parkas that are rapidly becoming fashion classics.
[ترجمه ترگمان]فقط شلوارهای بسیار بزرگ، رنگ های شجاعانه و the که به سرعت به آثار کلاسیک تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]فقط شلوارهای بزرگتر، رنگهای پررنگ و پارکهای پرپشت که به سرعت در حال تبدیل شدن به کلاسیک مد هستند
[ترجمه گوگل]فقط شلوارهای بزرگتر، رنگهای پررنگ و پارکهای پرپشت که به سرعت در حال تبدیل شدن به کلاسیک مد هستند
12. When I suggested that oversized shirts were therefore counterproductive, he shut me up with a reminder of my previous bad taste.
[ترجمه ترگمان]وقتی که من پیشنهاد کردم که این پیراهن oversized به نتیجه برسد، او مرا با یادآوری مزه بد قبلی خود بست
[ترجمه گوگل]هنگامی که پیشنهاد می کردم که پیراهن های بزرگتر منفی بود، او با یادآوری طعم و مزه قبلی من را بست
[ترجمه گوگل]هنگامی که پیشنهاد می کردم که پیراهن های بزرگتر منفی بود، او با یادآوری طعم و مزه قبلی من را بست
13. I like urban gear-the oversized, baggy style of brands like Fubu.
[ترجمه ترگمان]من تجهیزات شهری را دوست دارم - the بزرگ، style و baggy مثل Fubu
[ترجمه گوگل]من دنده شهری را دوست دارم - سبک بزرگ و پرطرفدار برند مانند فوبو
[ترجمه گوگل]من دنده شهری را دوست دارم - سبک بزرگ و پرطرفدار برند مانند فوبو
14. One was a tall, handsome, oversized athletic fellow, who at thirteen already looked like a full-grown man.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها مردی قد بلند و خوش قیافه و قوی هیکل بود که سیزده سال داشت مثل یک مرد بالغ به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]یکی از دوستان بلند قد، خوش تیپ و بزرگ مردمی بود که در سیزده سالگی به نظر می رسید مثل یک مرد بالغ
[ترجمه گوگل]یکی از دوستان بلند قد، خوش تیپ و بزرگ مردمی بود که در سیزده سالگی به نظر می رسید مثل یک مرد بالغ
15. Peter Gaskell shuffled through in his oversized wellingtons, a large empty canvas bag flapping against his knees.
[ترجمه ترگمان]پیتر Gaskell با یک کیسه بزرگ کرباسی که به زانو در آمده بود، وارد شد
[ترجمه گوگل]پیتر Gaskell از طریق welfareton بیش از حد خود را، یک کیسه بوم بزرگ خالی پوشاننده در برابر زانو خود را shuffled
[ترجمه گوگل]پیتر Gaskell از طریق welfareton بیش از حد خود را، یک کیسه بوم بزرگ خالی پوشاننده در برابر زانو خود را shuffled
پیشنهاد کاربران
بزرگتر از حد معمول - خیلی بزرگ
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
bigger than usual or too big
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
bigger than usual or too big
بزرگ بودن
بزرگتر از اندازه فسایز بزرگ
کلمات دیگر: