کلمه جو
صفحه اصلی

confetti


معنی : پولک، شیرینی، کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
معانی دیگر : (نواره های کاغذ رنگی که در رژه ها و جشن ها و مراسم خوشامدگویی بر سر مردم و یا به هوا پخش می کنند) کانفتی، نقل و نبات، آب نبات (یا آب نبات مصنوعی) که سابقا در جشن ها بر سر مردم یا در مسیر آنها می ریختند

انگلیسی به فارسی

نواره‌های کاغذ رنگی که در رژه‌ها و جشن‌ها و مراسم خوش‌آمدگویی بر سر مردم و یا به هوا پخش می‌کنند


نقل و نبات، آب نبات (یا آب نبات مصنوعی) که سابقا در جشن‌ها بر سر مردم یا در مسیر آنها می‌ریختند


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) small pieces of colored paper thrown into the air on festive occasions.

• small bits of colored paper (thrown at weddings, parades, etc.)
confetti consists of small pieces of coloured paper thrown over the bride and bridegroom at a wedding or over people during a celebration or a procession.

مترادف و متضاد

پولک (اسم)
aglet, aiglet, dag, confetti, sequin, spangle, washer, disc, tinsel, shale, squama, palette, squamation

شیرینی (اسم)
amiability, confetti, pastry, sugar, cookie, confection, cooky, bonbon, marzipan, goody, floating island, sweetmeat

کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها (اسم)
confetti

جملات نمونه

1. the bride and groom were showered with confetti
بارانی از کاغذهای رنگی بر سر عروس و داماد افشاندند.

2. The winning team was showered with confetti.
[ترجمه ترگمان]او اضافه کرد: \" این تیم برنده جایزه زیادی را به همراه داشت
[ترجمه گوگل]تیم برنده با شیرینی کنده شد

3. Confetti blanketed the ballroom floor.
[ترجمه ترگمان]روی زمین سالن رقص را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]کنفیتی جلوی اتاق توپ را پوشید

4. The crowd cheered, banging pots and tossing confetti into the air.
[ترجمه ترگمان]جمعیت با شور و شوق pots و کاغذ رنگی را در هوا تکان می دادند
[ترجمه گوگل]جمعیت را تشویق کردند، گلدانها را کج کردند و کولتتی را به هوا می بردند

5. Tiny white flowers patterned the ground like confetti.
[ترجمه ترگمان]گل های کوچک سفید روی زمین مثل کاغذ رنگی روی زمین نقش بسته بودند
[ترجمه گوگل]گل های سفید کوچک با زمینی مانند پنگوسی شکل می گیرند

6. Confetti showered down on the newly - weds.
[ترجمه ترگمان]مراسم ازدواج تازه ازدواج کرده بود
[ترجمه گوگل]کنفدرا در مورد تازه زوجین فرو ریخت

7. Confetti showered down on us and congratulations were shouted from all directions.
[ترجمه ترگمان]Confetti روی ما دوش گرفت و از همه طرف فریاد کشید
[ترجمه گوگل]Confetti به ما فرو ریخت و از همه جهات تبریک می گوییم

8. My words have been grubby confetti, faded, tacky, blown far from the wedding feast.
[ترجمه ترگمان]سخنان من کاغذ رنگی بود، رنگ و رو رفته، رنگ و رو رفته و از جشن عروسی دور شده بود
[ترجمه گوگل]کلمات من کریستال گنگ شده اند، پژمرده، لکه دار، دور از جشن عروسی

9. Tiny white blossoms patterned the pavement like confetti.
[ترجمه ترگمان]گل های ریز سفید روی سنگفرش خیابان مثل کاغذ رنگی می درخشیدند
[ترجمه گوگل]شکوفه های کوچک ریزه نقاشی شده را مثل کوارتت می پوشانند

10. The faces blow past in the fog like confetti.
[ترجمه ترگمان]صورت ها مثل کاغذ رنگی در مه گذشته بود
[ترجمه گوگل]چهره هایی که در مه مانند کنتلیت می گذارند، گذشته را می بینند

11. Confetti, streamers, candles are available in this shop.
[ترجمه ترگمان]Confetti، streamers، شمع ها در این فروشگاه موجود هستند
[ترجمه گوگل]کنفکتی، فندق، شمع در این فروشگاه موجود است

12. You could've chopped me into confetti by now if you were in tip - top condition.
[ترجمه ترگمان]اگر شما در وضعیت خاصی بودید، می توانستید من را از روی کاغذ نقل کنید
[ترجمه گوگل]اکنون می توانید در صورتی که در وضعیت نکته بالا بودید، من را به کنتلتی برسانید

13. Throwing rice and confetti at the married couple is a custom in England.
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن برنج و نقل پاش به زوج ازدواج کرده در انگلستان یک رسم است
[ترجمه گوگل]پرت کردن برنج و کنده در زوج های متاهل، سفارشی در انگلستان است

14. A shower of confetti fell on the newly - married couple outside the church.
[ترجمه ترگمان]یک دوش کاغذ رنگی روی دو زوج تازه در بیرون کلیسا افتاد
[ترجمه گوگل]دوش کنتلی بر زنانی که اخیرا ازدواج کرده بودند در خارج از کلیسا افتاد

15. The wedding guests were given confetti to fling at the bride and groom.
[ترجمه ترگمان]مهمانان از روی کاغذ کاغذی به او داده بودند تا به عروس و داماد حمله ور شوند
[ترجمه گوگل]مهمانان عروسی به عروس و داماد می رفتند

the bride and groom were showered with confetti.

بارانی از کاغذهای رنگی بر سر عروس و داماد افشاندند.


at midnight, we all cheered and threw confetti.

نیمه‌شب، همه ما به فریاد و هلهله افتادیم و کاغذ رنگی پخش کردیم.


پیشنهاد کاربران

کاغذ رنگی

ریزه های کاغذ رنگی که به هوا یا سر کسی می پاشند

کانفتی به معنای اون کاغذ رنگیاس ک توی جشن ها و مراسم ها میریزن رو سر ادم.
اهنگ گروه لیتل میکسم هس.


کلمات دیگر: