کلمه جو
صفحه اصلی

representational


وابسته به نمایندگی یا وکالت، تناور، تنایشی

انگلیسی به فارسی

وابسته به نمایندگی یا وکالت


(هنر) تجسمی، تناور، تنایشی، تن بخش (مانند تئاتر و باله)


نمایندگی


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to representation; depicting an object in an accurate or recognizable manner (art)
representational art attempts to show things as they actually look; a formal word.

صفت ( adjective )
مشتقات: representationally (adv.), representationalism (n.)
(1) تعریف: of or based on representation.

(2) تعریف: of or characterizing art that depicts objects in a recognizable form.
مشابه: genre

جملات نمونه

1. It is on pottery that representational art first appeared again in ancient Greece.
[ترجمه ترگمان]در سفالگری است که هنر نمایشی اولین بار در یونان باستان ظاهر شد
[ترجمه گوگل]این در سفال است که هنر تجسمی برای اولین بار در یونان باستان دوباره ظاهر شد

2. His painting went through both representational and abstract periods.
[ترجمه ترگمان]نقاشی او در دوره های نمایشی و انتزاعی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]نقاشی او از طریق دوره های بازنمایی و انتزاعی گذر کرد

3. On the representational theory nothing can be prior to a mental representation - the bedrock of thought is representational.
[ترجمه ترگمان]در تیوری نمادین، هیچ چیز قبل از نمایش ذهنی نمی تواند وجود داشته باشد - بس تر تفکر نمایشی نمادین است
[ترجمه گوگل]در تئوری نمایندگی هیچ چیز نمی تواند قبل از نمایندگی ذهنی باشد - مبنای تفکر نماینده است

4. The concept of neutrality is closely interrelated with representational faithfulness.
[ترجمه ترگمان]مفهوم بی طرفی کاملا با وفاداری نمایشی مرتبط است
[ترجمه گوگل]مفهوم بی طرفی با وفاداری نمایشی رابطه ای نزدیک دارد

5. In representational behaviour, on the other hand, all the meanings are made explicit.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، در رفتار نمایشی، تمام معانی صریح و صریح هستند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، در رفتار بازنمایی، تمام معانی به روشنی بیان می شود

6. Representational thought is carried out more rapidly than thought through movement because the former is not tied to direct experience.
[ترجمه ترگمان]تفکر Representational سریع تر از تفکر از طریق حرکت انجام می شود زیرا اولی مربوط به تجربه مستقیم نیست
[ترجمه گوگل]اندیشه های نمایشی بیش از فکر کردن از طریق حرکت انجام می شود، زیرا اولی به تجربه مستقیم متصل نیست

7. The union provides the same level of representational assistance to all divisions.
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه سطح مشابهی از کمک های نمایشی را برای همه بخش ها فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این اتحادیه همۀ کمک های نمایندگی را برای همه بخش ها فراهم می کند

8. The development of representational skills and the socialization of behavior are presented first.
[ترجمه ترگمان]توسعه مهارت های نمایشی و اجتماعی شدن رفتاری در ابتدا ارائه شده است
[ترجمه گوگل]توسعه مهارت های بازنمایی و اجتماعی سازی رفتار در ابتدا ارائه می شود

9. Fly ash, lees and sludge are three representational castoffs from industry.
[ترجمه ترگمان]خاکستر بادی، درد و لجن، سه castoffs نمادین از صنعت هستند
[ترجمه گوگل]پرواز خاکستر، لیز و لجن سه کارخانه نمایندگی از صنعت است

10. The fourth chapter analyzes the artistic techniques and representational style of Reinvented Fiction.
[ترجمه ترگمان]فصل چهارم، تکنیک های هنری و سبک نمایشی داستان تخیلی را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]فصل چهارم تکنیک های هنری و سبک بازنمایی داستان داستان Reinvented را تحلیل می کند

11. Luteolin is a representational and natural flavone, its distribution is very extensive in the vegetable kingdom.
[ترجمه ترگمان]luteolin یک flavone نمادین و نمادین است که توزیع آن در پادشاهی گیاهی بسیار گسترده است
[ترجمه گوگل]لوتئولین یک فلوئون نمایشی و طبیعی است، توزیع آن در پادشاهی گیاهی بسیار گسترده است

12. The"hard sell"(rational appeal)and the"soft sell"(emotional appeal)are two basic representational means in the advertising discourse.
[ترجمه ترگمان]\"فروش سخت\" (جذابیت عقلانی)و \"فروش نرم\" (جذابیت عاطفی)دو ابزار نمایشی اصلی در گفتمان تبلیغاتی هستند
[ترجمه گوگل]The'hard sale (درخواست تجدیدنظر عقلانی) و 'thesoft sale' (تجدید نظر عاطفی) دو روش اساسی بازنمودی در گفتمان تبلیغاتی هستند

13. Secondly, RX, GMRF and SEM, three representational algorithms of anomaly detection are studied.
[ترجمه ترگمان]دوم، RX، GMRF و SEM، سه الگوریتم نمادین تشخیص ناهنجاری مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، RX، GMRF و SEM، سه الگوریتم بازنمایی از تشخیص ناهنجاری مورد مطالعه قرار گرفته است

14. REST Programming api-A set of REST (representational state transfer) APIs to give you fine-grained access to such Netflix resources as the title catalog, user queues, and rental activity.
[ترجمه ترگمان]REST برنامه api - مجموعه ای از REST (انتقال وضعیت نمایشی)برای دادن دسترسی ریزدانه به منابع نت فلیکس به عنوان کاتالوگ عنوان، صف کاربر و فعالیت اجاره، API ها را می دهد
[ترجمه گوگل]REST برنامه ریزی api-A مجموعه ای از API های REST (انتقال حالت های نمایندگی) به شما اجازه دسترسی دقیق به منابع Netflix به عنوان کاتالوگ عنوان، صف کاربر و فعالیت اجاره را به شما می دهد

15. By utilising paleographic and representational evidence Childs-Johnson puts into perspective for the first time that Shang belief was not limited to the worship of royal dead ancestor spirits.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از paleographic paleographic و شواهد نمادین، جانسون برای اولین بار دیدگاه خود را برای اولین بار مطرح می کند که اعتقاد Shang محدود به پرستش ارواح قدیم پادشاه نیست
[ترجمه گوگل]با استفاده از شواهد پیلوگرام و نمایشی، Childs-Johnson برای نخستین بار در نظر می گیرد که باور شان به عبادت ارواح مرده مرده مرده محدود نمی شود

پیشنهاد کاربران

محتوا محور

بازنمودی

بیان صادقانه

مفهوم : انعکاس واقعیت، نمایش

بازنمایی

ارائه

وانمودی

بازنمایی شده


کلمات دیگر: