کلمه جو
صفحه اصلی

bedsit

انگلیسی به انگلیسی

• bedsitter, one-room furnished apartment ( ed, table and chairs) which has a cooking area, studio apartment
a bedsit is a single furnished room in a house, which you rent and in which you live and sleep.

اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British; informal) a typically inexpensive rental accommodation combining a bedroom and sitting room along with facilities for cooking.

جملات نمونه

1. He lives in a tiny student bedsit.
[ترجمه ترگمان]او در یک bedsit tiny زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او در یک اتاق خواب دانشجویی کوچک زندگی می کند

2. He was living alone in a dingy bedsit in London.
[ترجمه ترگمان]او در شهر کوچک و کثیفی در لندن زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او تنها در یک تخت خواب در لندن زندگی می کرد

3. Miss Dalzell was out but she says the bedsit was not properly equipped.
[ترجمه ترگمان]خان وم Dalzell بیرون بود، اما می گه که the به اندازه کافی مجهز نیست
[ترجمه گوگل]خانم دالزل بیرون بود اما می گوید آپارتمان مناسب نیست

4. The vision of bedsit freedom would soon turn sour.
[ترجمه ترگمان]تصور آزادی bedsit به زودی ترش خواهد شد
[ترجمه گوگل]چشم انداز آزادی bedsit به زودی تبدیل خواهد شد

5. Polly thought she lived in a bedsit and that she was being ripped off.
[ترجمه ترگمان]جان پولی فکر می کرد که او در یک bedsit زندگی می کند و او را از هم جدا می کنند
[ترجمه گوگل]پولی فکر کرد که او در یک آپارتمان زندگی می کند و آن را از هم جدا می کند

6. True enough, Morrissey disregarded his original bedsit self pity and began to write from the third person.
[ترجمه ترگمان]درست به اندازه کافی اعتراف کرد و از شخص سوم شروع به نوشتن کرد
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی درست، موریسسی خود را تسلیم خود را از دست داده و از شخص سوم شروع به نوشتن کرد

7. He took her to a Forest Hill bedsit where he repeatedly raped her before releasing her.
[ترجمه ترگمان]او او را به a Forest برد و در آنجا بارها به او تجاوز کرده قبل از اینکه او را آزاد کند
[ترجمه گوگل]او او را به یک تخت جنگلی هیل برد تا آنجا که او بارها و بارها او را قبل از آزادی او تجاوز کرد

8. Every night, I retreat to my lonely bedsit, and sit and do some life doing.
[ترجمه ترگمان]هر شب به خانه lonely خود عقب نشینی می کنم و زندگی را انجام می دهم
[ترجمه گوگل]هر شب، من به تختخواب تنهایی من برگشته ام، نشسته ام و زندگی را انجام می دهم

9. Eventually Joseph answered the door of his housing association property and we climbed to the top floor and his 2spartan 2bedsit.
[ترجمه ترگمان]سرانجام جوزف به در خانه مسکن او پاسخ داد و ما از طبقه بالا و ۲ spartan ۲ bedsit بالا رفتیم
[ترجمه گوگل]در نهایت جوزف به درون مالکیت انجمن مسکن پاسخ داد و ما به طبقه بالا و 2 ستون 2 خود صعود کردیم

10. He followed her up a rickety staircase to a squalid bedsit.
[ترجمه ترگمان]او را تا یک پلکان شکسته و کثیف دنبال کرد
[ترجمه گوگل]او او را به دنبال یک راه پله گشاد به یک تختخواب

11. I first knew him as an impecunious student living in a tiny bedsit.
[ترجمه ترگمان]اول او را به عنوان یک دانشجوی سال impecunious می شناختم که در a کوچک زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]من ابتدا او را به عنوان یک دانش آموز متاهل در یک اتاق کوچک کوچک شناختم

12. For years he eked out a miserable existence in a dreary bedsit in Bristol.
[ترجمه ترگمان]سال ها بود که در بریستول در بریستول زندگی فلاکت بار می کرد
[ترجمه گوگل]برای سالها او یک موجود بدبختی را در یک اتاق نشیمن در بریستول به نمایش گذاشت

13. In 197 I was living in Dublin in a teeny bedsit with three other women.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷ با سه زن دیگر در دوبلن زندگی می کردم
[ترجمه گوگل]در 197 من در دوبلین زندگی کردم و در کنار یک زن و شوهر کوچک با سه زن دیگر زندگی کردم

14. The landlord then relented in part and gave her back the keys to the bedsit.
[ترجمه ترگمان]صاحب مسافرخانه پس از مدتی کوتاه آمد و کلیدهای to را به او پس داد
[ترجمه گوگل]پس از آن صاحبخانه به شدت از هم پاشید و کلید هایش را به صندلی عقب براند

پیشنهاد کاربران

آپارتمان یکخوابه - منزل یکخوابه - خانه ای که فقط دارای یک اتاق می باشد که از آن به عنوان اتاق نشیمن و اتاق خواب استفاده می شود.

هر یک از اتاق های یک خانه که دارای تختخواب و امکانات زندگی برای یک نفر باشد. مستاجرهای این اتاق ها معمولا از حمام و سرویس بهداشتی مشترک استفاده می کنند. یک روش معمول اجاره نشینی در بیشتر نقاط انگلستان برای افراد کم درآمد، جوانان، دانشجویان و کسانی که دور از خانه کار می کنند می باشد.
bedsitter و یا bed - sitting هم گفته می شود.


کلمات دیگر: