کلمه جو
صفحه اصلی

bump up


معنی : بالا بردن
معانی دیگر : (قیمت چیزی را) ناگهان و بسیار بالا بردن

انگلیسی به فارسی

بالا بردن


انگلیسی به انگلیسی

• enlarge, make larger (esp. by small increments); move up to a better position (slang)

مترادف و متضاد

بالا بردن (فعل)
raise, enhance, boost, upgrade, lift, amplify, elevate, uplift, bump up, horse, heighten, elate, enthrone, sublimate, hoist, upraise

جملات نمونه

1. The distributors will probably bump up the price of the software when the next version is released.
[ترجمه ترگمان]توزیع کنندگان احتمالا زمانی که نسخه بعدی منتشر می شود، قیمت نرم افزار را افزایش خواهند داد
[ترجمه گوگل]توزیع کنندگان احتمالا قیمت نرم افزار را پس از انتشار نسخه بعدی افزایش خواهند داد

2. They bump up their prices in the summer months.
[ترجمه ترگمان]آن ها قیمت خود را در ماه های تابستان افزایش دادند
[ترجمه گوگل]آنها قیمت های خود را در ماه های تابستان افزایش می دهند

3. Once they bump up against the limits of Yalta-redefined, it might be time to reconsider.
[ترجمه ترگمان]زمانی که آن ها بر علیه محدودیت های Yalta که دوباره تعریف شده است، برخورد می کنند، ممکن است زمان تجدید نظر باشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها در برابر محدودیت های یالتا تعریف می شوند، ممکن است زمان برای تجدید نظر باشد

4. David and Susan bump up and down in the van as it drives along.
[ترجمه ترگمان]دیوید و سوزان همچنان که با ماشین حرکت می کنند، در ون بالا و پایین می رفتند
[ترجمه گوگل]دیوید و سوزان در حالی که در حال حرکت هستند، بالا و پایین می زنند

5. You need more high marks bump up your average.
[ترجمه بهار] شما باید امتیازهای بالاتری داشته باشید تا میانگین شما افزایش یابد.
[ترجمه ترگمان] تو باید یه نشونه های بلند بیشتر از حد متوسط داشته باشی
[ترجمه گوگل]شما نیاز به علامت های بالاتری دارید تا میانگین خود را بالا ببرید

6. The extra cost will bump up the price.
[ترجمه ترگمان]هزینه اضافی باعث افزایش قیمت خواهد شد
[ترجمه گوگل]هزینه اضافی باعث افزایش قیمت می شود

7. Add pasta to your salads to bump up your fibre intake.
[ترجمه ترگمان]پاستا را به سالاد اضافه کنید تا مصرف فیبر شما را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]اضافه کردن ماکارونی به سالاد خود را به افزایش مصرف فیبر خود را

8. Plates bump up against each other at ruptures known as 'fault lines. ' The side-to-side or up-and-down motion along fault lines causes enormous shock waves, which are felt as earthquakes.
[ترجمه بهار] در قسمتهای شکستگی که به خط گسل معروف هستند، صفحات بر روی هم حرکت میکنند. حرکت های پهلو به پهلو و یا بالا - پایین در مسیر خط گسلی موجب ایجاد تکان های شدیدی میشود که به عنوان زلزله شناخته میشود.
[ترجمه ترگمان]صفحات با یکدیگر در ruptures که به عنوان خطوط گسل شناخته می شوند، با یکدیگر برخورد می کنند حرکت پهلو به پهلو یا حرکت رو به پایین در امتداد خطوط گسل موجب ایجاد امواج شوک عظیمی می شود که به عنوان زلزله شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]صفحات به علت شکستگی شناخته شده به عنوان 'خطوط خطا' در برابر یکدیگر مقاومت می کنند 'حرکت جانبی به سمت یا بالا و پایین در امتداد خطوط خطا باعث موج های شوک فراوان می شود که به عنوان زمین لرزه شناخته می شوند

9. Don't bump up prices.
[ترجمه ترگمان]قیمت ها بالا نرو
[ترجمه گوگل]قیمت ها را بالا نبرید

10. Bump up your accessories.
[ترجمه ترگمان]لوازم تو را بزن بالا
[ترجمه گوگل]لوازم جانبی خود را بالا ببرید

11. The oil company declined to say how much more it might bump up prices to cover its costs.
[ترجمه ترگمان]شرکت نفت از گفتن این که چقدر ممکن است قیمت ها را افزایش دهد تا هزینه های آن را پوشش دهد خودداری کرد
[ترجمه گوگل]شرکت نفت از این موضوع رد کرد که چقدر می تواند هزینه های خود را افزایش دهد

12. I had hoped for thirty on the paved road to bump up the average before the open desert at Adrar.
[ترجمه ترگمان]امیدوار بودم که ساعت سی روی جاده سنگفرش شده طی کنم تا به طور متوسط در desert باز شود
[ترجمه گوگل]من به سیصد سال در مسیر جاده امیدوار بودم تا به طور متوسط ​​قبل از بیابان باز در Adrar بالا برود

13. Even the compere, noted for his own style in suits, tried to bump up the bidding.
[ترجمه ترگمان]حتی the هم که به سبک خودش معروف شده بود، سعی کرد قیمت پیشنهادی را بالا ببرد
[ترجمه گوگل]حتی شرکت کننده، برای سبک خود در لباس مناسب، سعی کرد تا مزایده را بالا ببرد

14. She noted that the study authors say their findings don't justify withholding a driver's licence, "but whether insurance companies can use this to bump up rates further is a concern. "
[ترجمه ترگمان]وی خاطرنشان کرد که نویسندگان این مطالعه می گویند که یافته های آن ها باعث ایجاد گواهی نامه رانندگی نمی شود، بلکه این که آیا شرکت های بیمه می توانند از این مجوز برای افزایش نرخ بهره ببرند، یک نگرانی است \"
[ترجمه گوگل]او خاطر نشان کرد که نویسندگان این تحقیق می گویند یافته های آنها رد رانندگی را رد نکرده است، اما آیا شرکت های بیمه می توانند این را برای افزایش نرخ بهره بیشتر مورد استفاده قرار دهند '

پیشنهاد کاربران

bump somebody up اخراج کردن

به طور تصادفی بالا اورد یا نشون داد مثل پروفایل هایی که تو اینستا به ما نشون میده

حذف کردن کسی از جایی ( او دقایق آخر از پرواز حذف شد )


طغیان کردن بر علیه کسی یا چیزی

=. My boss is about to bomp me up to the city hall beat promotion
ترفیع دادن

to move ( something or someone ) to a higher level, position, rank, etc. Prices are being bumped up

مثال :
?? Which one is harder

French is easier. And German is only slightly harder. French is considered a Category 1 Language ( easiest ) and German is the only Category 2 language. Technically its almost as easy as french, but because of its unique grammar and gender set up, its bumped up to being the only level 2 Difficulty.


کلمات دیگر: