مخاطی
mucosal
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• of a mucous membrane, pertaining to a mucous membrane
جملات نمونه
1. Either polyunsaturated fatty acids enhanced mucosal resistance or the oleic acid supplement weakened the defensive mechanisms.
[ترجمه ترگمان]اسیده ای چرب اشباع نشده می توانند مقاومت mucosal را افزایش دهند و یا the اسید اولئیک مکانیزم های دفاعی را تضعیف کند
[ترجمه گوگل]هر دو اسیدهای چرب غیر اشباع شده مقاومت به مخاطی را افزایش دادند یا مکمل اسید اولئیک، مکانیزم های دفاعی را تضعیف کردند
[ترجمه گوگل]هر دو اسیدهای چرب غیر اشباع شده مقاومت به مخاطی را افزایش دادند یا مکمل اسید اولئیک، مکانیزم های دفاعی را تضعیف کردند
2. Reduced numbers of intestinal mucosal plasma cells have been reported, with a return to normal values after antibiotic treatment.
[ترجمه ترگمان]کاهش تعداد سلول های پلاسما توسط سلول های پلاسما با بازگشت به مقادیر نرمال پس از درمان آنتی بیوتیک گزارش شده است
[ترجمه گوگل]تعداد سلول های پلاسمی مخاطی روده ای کاهش یافته است و پس از درمان آنتی بیوتیک به مقادیر طبیعی بازگشته است
[ترجمه گوگل]تعداد سلول های پلاسمی مخاطی روده ای کاهش یافته است و پس از درمان آنتی بیوتیک به مقادیر طبیعی بازگشته است
3. Six mucosal biopsy specimens were taken from the antrum and four from both the corpus and fundus of the stomach.
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری شش نمونه از the و four از هر دو پیکره زبانی و fundus معده به دست آمد
[ترجمه گوگل]نمونه های بیوپسی شکم از انتروم و چهار قسمت از بدن و فوندوس معده گرفته شده است
[ترجمه گوگل]نمونه های بیوپسی شکم از انتروم و چهار قسمت از بدن و فوندوس معده گرفته شده است
4. In histological specimens a significantly reduced number of mucosal mast cells was found.
[ترجمه ترگمان]در نمونه های بافت شناختی تعداد قابل توجهی از سلول های mast mucosal یافت شد
[ترجمه گوگل]در نمونه های بافتی تعداد قابل توجهی از سلول های مزانشیم مخاطی یافت شد
[ترجمه گوگل]در نمونه های بافتی تعداد قابل توجهی از سلول های مزانشیم مخاطی یافت شد
5. Involvement of other mucosal sites preceded, coincided with, or followed the manifestations of the gastric lymphoma.
[ترجمه ترگمان]مشارکت سایر جایگاه های mucosal قبل از آن، یا به دنبال ظهور of gastric رخ می دهد
[ترجمه گوگل]مشارکت سایر سایت های مخاطی پیش از آن، همزمان با تظاهرات لنفوم معده و یا پیگیری آن بود
[ترجمه گوگل]مشارکت سایر سایت های مخاطی پیش از آن، همزمان با تظاهرات لنفوم معده و یا پیگیری آن بود
6. The two non-inflammatory bowel disease cultures were from mucosal biopsies, one grew spheroplasts and the other acid fast bacilli.
[ترجمه ترگمان]دو نوع بیماری روده ملتهب از mucosal نمونه برداری شد، یکی spheroplasts و دیگری اسید acid سریع رشد کرد
[ترجمه گوگل]دو بیماری غیر التهابی بیماری روده از بیوپسی های مخاطی، یک اسپرم کروی و دیگر باسیل اسید سریع رشد کرد
[ترجمه گوگل]دو بیماری غیر التهابی بیماری روده از بیوپسی های مخاطی، یک اسپرم کروی و دیگر باسیل اسید سریع رشد کرد
7. Mucosal resistance was similar in the three groups when the acid challenge was given after saline pretreatment.
[ترجمه ترگمان]مقاومت mucosal مشابه سه گروه زمانی بود که بعد از تیمار saline به چالش اسید داده شد
[ترجمه گوگل]مقاومت به مخاطی در سه گروه مشابهی بود که پس از درمان قبل از تزریق سالین، چالش اسید داده شد
[ترجمه گوگل]مقاومت به مخاطی در سه گروه مشابهی بود که پس از درمان قبل از تزریق سالین، چالش اسید داده شد
8. It is possible that an increased mucosal blood flow due to the inflammation perse can contribute to increased absorption.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که افزایش جریان خون mucosal به علت التهاب perse می تواند به افزایش جذب کمک کند
[ترجمه گوگل]ممکن است افزایش جریان مخاطی مخاطی به علت التهاب عصبی باعث افزایش جذب شود
[ترجمه گوگل]ممکن است افزایش جریان مخاطی مخاطی به علت التهاب عصبی باعث افزایش جذب شود
9. This protocol tested mucosal resistance to acid after mild irritation.
[ترجمه ترگمان]این پروتکل مقاومت mucosal به اسید بعد از سوزش ملایم را مورد آزمایش قرار داد
[ترجمه گوگل]این پروتکل، مقاومت به مخاطی را پس از تحریک خفیف، مورد آزمایش قرار داد
[ترجمه گوگل]این پروتکل، مقاومت به مخاطی را پس از تحریک خفیف، مورد آزمایش قرار داد
10. Barium follow through examination showed a normal mucosal pattern in the graft.
[ترجمه ترگمان]پس از معاینه، یک الگوی mucosal نرمال در the نشان داده شد
[ترجمه گوگل]آزمایش باریم از طریق آزمایش نشان داد که الگوی مخاطی نرمال در پیوند است
[ترجمه گوگل]آزمایش باریم از طریق آزمایش نشان داد که الگوی مخاطی نرمال در پیوند است
11. There was no evidence of mucosal prolapse in any anterior wall biopsy specimen.
[ترجمه ترگمان]هیچ شواهدی از mucosal prolapse در هیچ گونه نمونه برداری از دیوار جلویی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ نمونه پروتوزی مخاطی در هر نمونه بیوپسی دیواره قدامی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ نمونه پروتوزی مخاطی در هر نمونه بیوپسی دیواره قدامی وجود نداشت
12. Endothelin induced gastric mucosal damage was carried out as described below.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در زیر توضیح داده شد، damage ناشی از mucosal معده gastric (mucosal gastric)انجام شد
[ترجمه گوگل]اندوتلین موجب آسیب مخاطی معده شد به شرح زیر است
[ترجمه گوگل]اندوتلین موجب آسیب مخاطی معده شد به شرح زیر است
13. The source of oxygen radicals in gastric mucosal injury induced by indomethacin in rats is not clear.
[ترجمه ترگمان]منشا رادیکال های اکسیژن در صدمه mucosal gastric ناشی از indomethacin در موش های صحرایی آشکار نیست
[ترجمه گوگل]منبع رادیکال های اکسیژن در آسیب مخاطی معده ایجاد شده توسط اندومتاسین در موش صحرایی روشن نیست
[ترجمه گوگل]منبع رادیکال های اکسیژن در آسیب مخاطی معده ایجاد شده توسط اندومتاسین در موش صحرایی روشن نیست
14. Mucosal inflammation was identified by the presence of increased numbers of acute or chronic inflammatory cells.
[ترجمه ترگمان]التهاب mucosal با حضور تعداد افزایش تعداد سلول های حاد و یا مزمن تشدید می شود
[ترجمه گوگل]التهاب مخاطی با وجود افزایش تعداد سلول های التهابی حاد یا مزمن شناسایی شده است
[ترجمه گوگل]التهاب مخاطی با وجود افزایش تعداد سلول های التهابی حاد یا مزمن شناسایی شده است
15. Endothelin-1 in this range induced mucosal haemorrhagic changes in a dose dependent manner.
[ترجمه ترگمان]endothelin - ۱ در این محدوده، mucosal haemorrhagic را به روش وابسته به دوز تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]Endothelin-1 در این محدوده موجب تغییرات خونریزی مخاطی در اثر وابستگی به دوز شد
[ترجمه گوگل]Endothelin-1 در این محدوده موجب تغییرات خونریزی مخاطی در اثر وابستگی به دوز شد
پیشنهاد کاربران
مربوط به غشاء مخاطی
کلمات دیگر: