کلمه جو
صفحه اصلی

pointedly


بطور گوشه دار

انگلیسی به فارسی

به شدت


انگلیسی به انگلیسی

• in a pointed manner; sharply, piercingly; intentionally, purposely, deliberately

جملات نمونه

1. She looked pointedly at the clock on the kitchen wall.
[ترجمه ترگمان]با دقت به ساعت دیواری آشپزخانه نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به طور مشخص در ساعت در دیوار آشپزخانه نگاه کرد

2. 'I thought you were leaving,' she said pointedly.
[ترجمه ترگمان]او با کنایه گفت: فکر می کردم داری میری
[ترجمه گوگل]'من فکر کردم شما ترک،' اشاره کرد

3. He pointedly ignored her after the show.
[ترجمه ترگمان]بعد از نمایش او را نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]او به طور مشخص پس از نمایش خود را نادیده گرفت

4. She yawned and looked pointedly at her watch.
[ترجمه ترگمان]او خمیازه کشید و به ساعتش نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او خمیازه کشید و به تماشای او نگاه کرد

5. The demand for an apology was pointedly refused.
[ترجمه ترگمان]تقاضای عذرخواهی نکردن به طور کنایه امیزی رد و بدل شد
[ترجمه گوگل]تقاضا برای عذرخواهی به شدت رد شد

6. They were pointedly absent from the news conference.
[ترجمه ترگمان]آن ها از این کنفرانس خبری نبود
[ترجمه گوگل]آنها از کنفرانس خبری به شدت نگران بودند

7. In his comments Thursday, Cerpa pointedly asked that visits be reinstated.
[ترجمه ترگمان]در اظهارات خود در روز پنج شنبه، Cerpa pointedly خواستار بازگشت مجدد این دیدارها شد
[ترجمه گوگل]سرپا در سخنان خود پنجشنبه، خواستار بازگرداندن بازدیدها شد

8. While both players attended the ceremony, they pointedly sat on opposite sides of the hall.
[ترجمه ترگمان]در حالی که هر دو بازیکن در این مراسم شرکت داشتند، به طور کنایه آمیزی در دو طرف سالن نشستند
[ترجمه گوگل]در حالی که هر دو بازیکن در مراسم حضور داشتند، آنها به طور متفاوتی در مقابل طرف سالن نشسته بودند

9. In the first icy transatlantic blast, he pointedly refused to meet Premier John Major, who visits Washington later this month.
[ترجمه ترگمان]در اولین انفجاری که در آن سوی اقیانوس اطلس رخ داد، او به طور کنایه آمیزی از ملاقات با نخست وزیر جان میجر، که در اواخر این ماه از واشنگتن دیدن می کند، امتناع کرد
[ترجمه گوگل]در نخستین انفجار یخ زده آتلانتیک، او به طور مشخص حاضر به دیدار با نخست وزیر جان مینور، که در ماه جاری به واشنگتن سفر می کند، رد شد

10. Haley Barbour, chairman of the Republican National Committee, pointedly refused last week to rule out using the tape in commercials.
[ترجمه ترگمان]هالی باربور، رئیس کمیته ملی جمهوری خواهان، هفته گذشته به کنایه از استفاده از نوار در تبلیغات خودداری کرد
[ترجمه گوگل]هالی ببرور، رئیس کمیته ملی جمهوری خواه، به شدت از هفته گذشته خودداری کرد که از نوار در تبلیغات استفاده کند

11. She looked pointedly at Fiona as she spoke.
[ترجمه ترگمان]همچنان که حرف می زد به فیونا نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او گفت که او به فیونا اشاره کرد

12. She stared pointedly at me.
[ترجمه ترگمان]او به من خیره شد
[ترجمه گوگل]او به من اشاره کرد

13. Glen turned pointedly and peered out of the far window.
[ترجمه ترگمان]گلن نگاه معنی داری کرد و از پشت پنجره به بیرون نگاه کرد
[ترجمه گوگل]گلن به سختی به سمت بالا حرکت کرد و از پنجره دور چشمش را نگاه کرد

پیشنهاد کاربران

با طعنه، بصورتِ کنایه آمیز، طعن آمیز

با نیش و کنایه

عمداً
مستقیماً
با دلخوری
با طعنه

با لحن تند
به تندی

با لحن تند و تیز


کلمات دیگر: