کلمه جو
صفحه اصلی

rubric


معنی : خط قرمز، روال، سرفصل
معانی دیگر : سرلوحه، سرواژه، سروات، حرف اول، واژه ی اول، عنوان، رسم، عرف، نوشته شده با جوهر قرمز، (در کتاب ها و نسخه های خطی قدیم) حرف یا واژه ی اول فصل یا سرفصل که با حروف مزین و قرمز می نوشتند، سرخ واژه، سرخ وات، (در کتاب دعا) راهنمای انجام نیایش، راهنما، توضیح، دستورالعمل، دستور انجام، طبقه، دسته، نوع، عنوان قانون، نام قانون، عنوانی که با حروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد

انگلیسی به فارسی

عنوان، سرفصل، عنوانی که با حروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد، خط قرمز، روال


بخش، سرفصل، روال، خط قرمز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a law, class, or category, or a title indicating it.

- a question that came under the rubric of semantics
[ترجمه ترگمان] سوالی که تحت عنوان معانی بیان می شد
[ترجمه گوگل] یک سوال که تحت عنوان معانی شناخته شده است

(2) تعریف: in early books and manuscripts, a title, initial letter, or the like lettered in red or in some other distinctive fashion.

(3) تعریف: a rule or direction for procedure, as in liturgical texts for the conduct of worship services.

(4) تعریف: any rule of procedure.
مشابه: precept
صفت ( adjective )
• : تعریف: colored, marked, or written in red.

• explanatory comment; title, heading of a work printed in a different style than the rest; direction, rule, guideline
a rubric is a set of rules or instructions, such as the instructions at the beginning of an examination paper; a formal word.

مترادف و متضاد

خط قرمز (اسم)
red channel, rubric

روال (اسم)
routine, rubric, zeitgeist

سرفصل (اسم)
topic, rubric

جملات نمونه

1. rubric day
روز تعطیل (که در تقویم با حروف قرمز می نویسند)

2. the rubric of "democracy" is now used for all kinds of political regimes
اکنون عنوان ((دمکراسی)) را برای انواع رژیم های سیاسی به کار می برند.

3. There was a firm rubric in the book about what had to be observed when interrogating anyone under seventeen.
[ترجمه ترگمان]کتاب زیر هفده سال داشت که از زیر هفده نفر بازجویی می کرد
[ترجمه گوگل]در این کتاب یک عنوان ثابت وجود دارد که باید در هنگام بازجویی هر کسی که در سن هفده سالگی مورد بازجویی قرار گرفته بود، دیده شود

4. The aid comes under the rubric of technical co-operation between governments.
[ترجمه ترگمان]این کمک تحت سرفصل هم کاری فنی میان دولت ها قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کمک می کند تحت عنوان همکاری فنی بین دولت ها قرار می گیرد

5. The names were listed under the rubric 'Contributors'.
[ترجمه ترگمان]اسامی این دو نفر تحت عنوان همکاران ذکر شده است
[ترجمه گوگل]اسامی تحت عنوان 'Contributors' فهرست شده اند

6. Read/Follow the rubric carefully.
[ترجمه ترگمان]با دقت کتاب را بخوانید \/ دنبال کنید
[ترجمه گوگل]بخوانید / با دقت بخوانید

7. The rubric used to assess this document is detailed below.
[ترجمه ترگمان]این عنوان که برای ارزیابی این سند مورد استفاده قرار می گیرد، در زیر به تفصیل شرح داده شده است
[ترجمه گوگل]عنوان مورد استفاده برای ارزیابی این سند در زیر شرح داده شده است

8. This rubric is designed toas explicit as possible to ensure that all students are graded consistently.
[ترجمه ترگمان]این موضوع تا جایی که امکان دارد صریح و صریح است تا اطمینان حاصل شود که همه دانش آموزان به طور پیوسته درجه بندی می شوند
[ترجمه گوگل]این عنوان به صورتی ظریف طراحی شده است تا اطمینان حاصل شود که تمام دانش آموزان به طور مرتب مرتب می شوند

9. In regard to writing rubric, with well-defined scoring rubric can increasing inter-rater consistency, but raters test-retest reliability still influenced by personal variables.
[ترجمه ترگمان]با توجه به موضوع نوشتن، با موضوع امتیازدهی به خوبی تعریف شده می تواند ثبات بین درجه ای را افزایش دهد، اما امتیاز دهندگان تست raters هنوز تحت تاثیر متغیرهای شخصی قرار دارند
[ترجمه گوگل]در رابطه با نوشتن عنوان، با رشته ای که به خوبی تعریف می شود، می تواند هماهنگی بین تضاد را افزایش دهد، اما اعتبار سنجی های تکرار کننده - هنوز هم تحت تاثیر متغیرهای شخصی تاثیر می گذارد

10. Use the following three - point rubric to evaluate students'work during this lesson.
[ترجمه ترگمان]از کتاب سه نقطه ای زیر برای ارزیابی کار دانش آموزان در طی این درس استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای ارزیابی کارهای دانشجویی در این درس از زیر عنوان سه نقطه استفاده کنید

11. Two doors along, a rubric stood out from the tenebrous gloom.
[ترجمه ترگمان]دو در طول کشید، a از تاریکی بیرون آمد
[ترجمه گوگل]در دو طرف دره، یک ردیف از دل تاریکی شکوه ایستاد

12. It is usually discussed under the rubric of'functional obesity '.
[ترجمه ترگمان]معمولا در زیر سرفصل چاقی کار بحث می شود
[ترجمه گوگل]این معمولا تحت عنوان 'چاقی عملکردی' بحث می شود

13. Rubric strike a balance and blue word are retrorse strike a balance is a meaning.
[ترجمه ترگمان]ضربه زدن به یک تعادل و یک کلمه آبی به معنی ضربه زدن به یک تعادل است
[ترجمه گوگل]مقررات اعتباری تعادل و کلمه آبی است که اعتصاب بازتاب اعتبار یک معنی است

14. They point out that only 1 to 3 percent of the most severely limited learners are not included under this rubric.
[ترجمه ترگمان]آن ها اشاره می کنند که تنها ۱ تا ۳ درصد از most که به شدت محدود شده اند تحت این عنوان گنجانده نشده اند
[ترجمه گوگل]آنها اشاره می کنند که تنها 1 تا 3 درصد از دانشجویان به شدت محدود است که تحت این عنوان قرار نگرفته اند

The rubric of "democracy" is now used for all kinds of political regimes.

اکنون عنوان «دمکراسی» را برای انواع رژیم‌های سیاسی به کار می‌برند.


Calligraphy is an art form with its own particular rubrics.

خوش‌نویسی نوعی هنر با معیارهای مخصوص به خودش است.


rubric day

روز تعطیل (که در تقویم با حروف قرمز می‌نویسند)


پیشنهاد کاربران

صورت سوال - روی سوال ( که باید در امتحان آن را ابتدا خواند و سپس طبق آن اقدام به جواب دادن نمود ) .

دستورالعمل
، پروتکل استاندارد

[ rubric - grading rubric - scoring rubric ] : جدول بارم بندی نمرات


کلمات دیگر: