کلمه جو
صفحه اصلی

devotional


معنی : فداکارانه، صمیمانه، عبادتی، بافداکاری
معانی دیگر : نیایشی، مذهبی، وابسته به نماز و دعا

انگلیسی به فارسی

صمیمانه، فداکارانه، بافداکاری، عبادتی


مذهبی، فداکارانه، صمیمانه، عبادتی، بافداکاری


انگلیسی به انگلیسی

• characterized by faithfulness and dedication; used in prayers or religious worship (i.e. devotional book)

مترادف و متضاد

فداکارانه (صفت)
devotional, sacrificial

صمیمانه (صفت)
earnest, inmost, hearty, devotional, matey, heart-whole

عبادتی (صفت)
divine, devotional

با فداکاری (صفت)
devotional

devout


Synonyms: pious, reverential, holy, religious


جملات نمونه

1. In the Hindu tradition, a favorite devotional practice is the clothing of the images of the gods.
[ترجمه ترگمان]در سنت هندو، یک تمرین مذهبی محبوب، لباس خدایان است
[ترجمه گوگل]در سنت هندوستان، یک شیوه مذهبی مورد علاقه، لباس تصاویر خدایان است

2. A discovery of Anglo-Catholicism and its devotional power, originally through its fanatical critics, and then fostered by wise friends.
[ترجمه ترگمان]کشف آنگلو - کاتولیک و قدرت devotional آن در اصل از طریق منتقدان متعصب خود و سپس توسط دوستان خردمند پرورش یافت
[ترجمه گوگل]کشف Anglo-Catholicism و قدرت مذهبی آن، در ابتدا توسط منتقدان متعصب آن، و سپس توسط دوستان عاقلانه پرورش یافت

3. Through a high level of devotional art they enact stages of the contemplative game - indeed provide means of play.
[ترجمه ترگمان]آن ها از طریق سطح بالایی از هنر اسلامی، مراحل بازی ذهنی را اجرا می کنند - و واقعا ابزار نمایش را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]از طریق سطح بالایی از هنر مذهبی، مراحل بازی معاصر را به اجرا در می آورند - در واقع ابزار بازی را فراهم می کنند

4. Devotional songs blared from a loudspeaker attached to a tree.
[ترجمه ترگمان]songs از یک بلندگو به یک درخت متصل بود
[ترجمه گوگل]آهنگ های مستبد از بلندگو متصل به یک درخت است

5. When the devotional speaker said amen, Lois was amazed when Charleen started right in.
[ترجمه ترگمان]وقتی که the مذهبی گفت آمین \"ل - - وی - - ی - - س\" وقتی \"Charleen\" شروع شد شگفت زده شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که سخنگوی مذهبی گفت: آمین، لوئیس هنگامی که چارلین شروع به کار کرد، شگفت زده شد

6. They are poetic and devotional works, rather than chronicles.
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای نوشته های مورخان به آثار شاعرانه و مذهبی اشتغال دارند
[ترجمه گوگل]آنها آثار شاعرانه و مذهبی هستند، نه لفظ

7. A red devotional oil lamp burned on the table below.
[ترجمه ترگمان]چراغ روغن زیتون روی میز پایین می سوخت
[ترجمه گوگل]یک لامپ روغن قرمز قرمز روی جدول زیر سوزانده شد

8. It was a devotional rather than a theological work.
[ترجمه ترگمان]این یک کتاب مذهبی بود و نه یک کار مذهبی
[ترجمه گوگل]این کار روحانی بود نه کار دینی

9. I have used it as devotional reading after my morning prayer.
[ترجمه ترگمان]پس از نماز صبح، از آن به عنوان کتب مذهبی استفاده کرده ام
[ترجمه گوگل]من بعد از نماز صبح من آن را به عنوان خواندن مذهبی مورد استفاده قرار دادم

10. Today's devotional is by Tom Holladay, teaching pastor at Saddleback Church and author of 'The Relationship Principles of Jesus. '
[ترجمه ترگمان]انجیل امروز توسط تام Holladay، کشیش teaching در کلیسای saddleback و نویسنده کتاب اصول ارتباط عیسی مسیح است
[ترجمه گوگل]تعالیم امروز توسط تام هولدای، تدبیر کشیش کلیسای سدلب و نویسنده 'اصول ارتباط عیسی' است '

11. Work View : Devotional and considerate in working.
[ترجمه ترگمان]نمایش کار: devotional و ملاحظه در کار
[ترجمه گوگل]نمایش کار: محبت آمیز و مؤثر در کار

12. Nothing can take the place of a daily devotional life with Christ.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند جای یک زندگی روزانه مذهبی را با مسیح بگیرد
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمیتواند زندگی مؤمنانه ای را با مسیح جای دهد

13. As a devotional photographer a very tough man in terms of the handicraft of photo making.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک عکاس مذهبی یک مرد بسیار خشن از لحاظ ساخت دستی عکس
[ترجمه گوگل]به عنوان یک عکاس فداکار یک مرد بسیار سخت از نظر صنایع دستی عکاسی

14. We have a bilingual devotional that we would like to give to you.
[ترجمه ترگمان]ما یک devotional bilingual داریم که دوست داریم شما را به شما بدهیم
[ترجمه گوگل]ما یک مذهبی دو زبانه داریم که دوست داریم به شما بدهیم

15. I also learned to have daily devotional time that includes praying and reading the bible.
[ترجمه ترگمان]همچنین یاد گرفته ام که وقت عبادت روزانه داشته باشم که شامل عبادت و خواندن انجیل باشد
[ترجمه گوگل]من همچنین یاد گرفتم که روزهای عبادتم را شامل شود که شامل دعا و خواندن کتاب مقدس است

پیشنهاد کاربران

وقفی و پیشکشی

عبادی
نیایشی
نماز و روزه

religious
pious

نیایش، دعا


کلمات دیگر: