1. Her speech was just empty rhetoric.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او فقط معانی بیان داشت
[ترجمه گوگل]سخنرانی او فقط لفاظی خالی بود
2. Thomas Carlyle, notwithstanding his tedious rhetoric, is a master of the sublime in prose style.
[ترجمه ترگمان]توماس Carlyle، با وجود rhetoric tedious، استادی عالی در سبک نثر است
[ترجمه گوگل]توماس کارلی، به رغم سخنان خسته کننده اش، استاد برجستگی در سبک نثر است
3. His rhetoric sounds like the death rattle of a fading leadership.
[ترجمه ترگمان]معانی بیان او شبیه به صدای مرگ یک رهبر در حال محو شدن است
[ترجمه گوگل]سخنرانی او به نظر می رسد مانند سر و صدا مرگ یک رهبری محو
4. I was swayed by her rhetoric into donating all my savings to the charity.
[ترجمه ترگمان]من هم تحت تاثیر rhetoric او قرار گرفته بودم که همه savings را به موسسه خیریه اهدا کنم
[ترجمه گوگل]من توسط لفاظی های او به اهدا تمام پس انداز من به خیریه جفا شد
5. What is required is immediate action, not rhetoric.
[ترجمه ترگمان]آنچه مورد نیاز است اقدام فوری است نه معانی بیان
[ترجمه گوگل]لازم است اقدام فوری، نه سخنرانی باشد
6. Do you know something about rhetoric?
[ترجمه ترگمان]آیا شما چیزی در مورد معانی بیان می دانید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما چیزی در مورد لفاظی می دانید؟
7. His speech was dismissed as mere rhetoric by the opposition.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او به عنوان لفاظی صرف از سوی اپوزیسیون اخراج شد
[ترجمه گوگل]سخنرانی او به عنوان سخنوری صرفا توسط مخالفان رد شد
8. This falls under the head rhetoric.
[ترجمه ترگمان]این امر در زیر معانی بیان سر انجام می شود
[ترجمه گوگل]این موضوع تحت لفاظی سرگروه قرار می گیرد
9. Behind all the rhetoric, his relations with the army are dangerously poised.
[ترجمه ترگمان]پشت سر همه معانی بیان، روابط او با ارتش به طور خطرناکی آماده شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به همه حرفهای او، روابط او با ارتش از نظر خطرناکی است
10. Little has changed, despite the rhetoric about reform.
[ترجمه ترگمان]با وجود معانی بیان در مورد اصلاحات اندک تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]با وجود لفاظی در مورد اصلاحات، تغییرات کمی تغییر کرده است
11. The chapter is mostly wordy rhetoric.
[ترجمه ترگمان]در این بخش بیشتر wordy بیان شده است
[ترجمه گوگل]فصل اغلب سخنرانی های سخیف است
12. He was quite prepared to use militant rhetoric in attacking his opponents.
[ترجمه ترگمان]او کاملا آماده بود که از معانی ستیزه جویان در حمله به مخالفان خود استفاده کند
[ترجمه گوگل]او کاملا آماده بود برای استفاده از سخنان ستیزه جویانه در حمله به مخالفانش
13. Cynics argue that the EU is stronger on rhetoric than on concrete action.
[ترجمه ترگمان]Cynics استدلال می کند که اتحادیه اروپا در لفاظی قوی تر از عمل بتن است
[ترجمه گوگل]Cynics استدلال می کند که اتحادیه اروپا در مورد لفاظی قوی تر از اقدام واقعی است
14. The speech reflected his love of theatricality and rhetoric.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی بازتاب عشق او به theatricality و معانی بیان بود
[ترجمه گوگل]این سخنرانی، عشق او به تئاتریت و لفاظی است
15. His fiery campaign rhetoric has kept opposition parties on their toes for months.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی آتشین او احزاب مخالف را ماه ها بر روی انگشتان خود نگه داشته است
[ترجمه گوگل]سخنرانی مبارزات انتخاباتی او در ماه های گذشته احزاب اپوزیسیون را بر روی انگشتانش حفظ کرده است