معنی : انسانیت، علوم انسانی، عواطف بشری
humanities
معنی : انسانیت، علوم انسانی، عواطف بشری
انگلیسی به فارسی
علوم انسانی، انسانیت، عواطف بشری
انگلیسی به انگلیسی
• liberal art studies (as opposed to sciences) such as philosophy and literature and art
مترادف و متضاد
انسانیت (اسم)
civilization, humanities
علوم انسانی (اسم)
humanism, humanities, liberal arts
عواطف بشری (اسم)
humanities, humanitarian principles
جملات نمونه
1. the humanities
1- زبان و ادبیات (به ویژه در یونان و روم) 2- علوم انسانی (ادبیات و زبان و تاریخ و ریاضی و فلسفه و غیره - در برابر : علوم sciences)،دانش های مردمی
2. the divorce between the sciences and humanities is not good
جدایی بین علوم طبیعی و علوم انسانی صلاح نیست.
3. I prefer science to the humanities.
[ترجمه آرزو] من علوم تجربی را به علوم انسانی ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من علم را به علوم انسانی ترجیح می دهم[ترجمه گوگل]من به علوم انسانی ترجیح می دهم
4. I've always been more interested in the humanities than the sciences.
[ترجمه G.F] من همیشه به علوم انسانی بیشتر از علوم عااقه داشتم
[ترجمه ترگمان]من همیشه بیشتر به علوم انسانی نسبت به علوم علاقه داشته ام[ترجمه گوگل]من همیشه در علوم انسانی بیشتر از علوم علاقه دارم
5. The term 'Arts' usually refers to humanities and social sciences.
[ترجمه ترگمان]عبارت هنر معمولا به علوم انسانی و علوم اجتماعی اشاره می کند
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'هنر' معمولا به علوم انسانی و علوم انسانی اشاره دارد
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'هنر' معمولا به علوم انسانی و علوم انسانی اشاره دارد
6. There are eight departments in the humanities.
[ترجمه ترگمان]در علوم انسانی هشت بخش وجود دارد
[ترجمه گوگل]هشت بخش در علوم انسانی وجود دارد
[ترجمه گوگل]هشت بخش در علوم انسانی وجود دارد
7. Scientists characterize the humanities as uncertain, vague and irrelevant.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان علوم انسانی را به عنوان نامطمئن و نامربوط توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]دانشمندان علوم انسانی را به عنوان نامطمئن، مبهم و بی ربط مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]دانشمندان علوم انسانی را به عنوان نامطمئن، مبهم و بی ربط مشخص می کنند
8. Research libraries and humanities departments should be natural allies in promoting equity of provision across disciplines and user groups.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه ها و بخش های علوم انسانی باید در ترویج برابری حقوق در میان رشته ها و گروه های کاربری، متحد باشند
[ترجمه گوگل]کتابخانه های تحقیقاتی و گروه های علوم انسانی باید متحدین طبیعی در ترویج عدالت در ارائه رشته ها و گروه های کاربری باشند
[ترجمه گوگل]کتابخانه های تحقیقاتی و گروه های علوم انسانی باید متحدین طبیعی در ترویج عدالت در ارائه رشته ها و گروه های کاربری باشند
9. In the Faculty of Humanities, the use of language laboratories and other teaching aids is increasingly important.
[ترجمه ترگمان]در دانشکده علوم انسانی، استفاده از آزمایشگاه های زبان و دیگر کمک های آموزشی به طور فزاینده ای مهم است
[ترجمه گوگل]در دانشکده علوم انسانی، استفاده از آزمایشگاههای زبان و سایر ابزارهای تدریس به طور فزاینده ای مهم است
[ترجمه گوگل]در دانشکده علوم انسانی، استفاده از آزمایشگاههای زبان و سایر ابزارهای تدریس به طور فزاینده ای مهم است
10. University lecturers in the humanities are making increasing use of computers for teaching purposes; but this too lies outside my scope.
[ترجمه ترگمان]استادان دانشگاه در علوم انسانی در حال افزایش استفاده از کامپیوتر برای اهداف آموزشی هستند؛ اما این موضوع نیز خارج از محدوده من قرار دارد
[ترجمه گوگل]استادان دانشگاه در علوم انسانی استفاده روز افزون از رایانه ها برای اهداف آموزشی می کنند؛ اما این نیز در خارج از محدوده من قرار دارد
[ترجمه گوگل]استادان دانشگاه در علوم انسانی استفاده روز افزون از رایانه ها برای اهداف آموزشی می کنند؛ اما این نیز در خارج از محدوده من قرار دارد
11. Your sculpture class counts as a Humanities credit.
[ترجمه ترگمان]کلاس مجسمه سازی شما به عنوان یک اعتبار انسانی حساب می شود
[ترجمه گوگل]کلاس مجسمه سازی شما به عنوان یک اعتبار علوم انسانی محسوب می شود
[ترجمه گوگل]کلاس مجسمه سازی شما به عنوان یک اعتبار علوم انسانی محسوب می شود
12. Lefkowitz, a classicist and humanities professor at Wellesley College, puts paid to Afrocentric myth-making.
[ترجمه ترگمان]Lefkowitz، استاد علوم انسانی و علوم انسانی در کالج ولزلی، به Afrocentric افسانه پرداخته است
[ترجمه گوگل]Lefkowitz، استاد کلاسیک و علوم انسانی کالج ولزلی، به ساخت اسطوره Afrocentric پرداخت
[ترجمه گوگل]Lefkowitz، استاد کلاسیک و علوم انسانی کالج ولزلی، به ساخت اسطوره Afrocentric پرداخت
13. They were arriving in their World Humanities class unable to make sense of a literary text.
[ترجمه ترگمان]آن ها وارد کلاس علوم انسانی خود شدند که قادر به درک یک متن ادبی نبودند
[ترجمه گوگل]آنها در کلاس جهانی انسانی وارد شدند که قادر به درک متن ادبی نبودند
[ترجمه گوگل]آنها در کلاس جهانی انسانی وارد شدند که قادر به درک متن ادبی نبودند
14. In all humanities disciplines the computer is used in an endeavour to replace intuition with quantification.
[ترجمه ترگمان]در همه رشته های علوم انسانی، کامپیوتر در تلاش برای جایگزینی شهود با quantification استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در همه رشته های علوم انسانی، کامپیوتر به تلاش برای جایگزینی شهود با کمیت سنجی می پردازد
[ترجمه گوگل]در همه رشته های علوم انسانی، کامپیوتر به تلاش برای جایگزینی شهود با کمیت سنجی می پردازد
15. One polytechnic has resolved that all its humanities degree students shall acquire some appreciation of computers and information technology.
[ترجمه ترگمان]یک پلی تکنیک تصمیم گرفته است که همه دانش آموزان علوم انسانی خود از کامپیوترها و فن آوری اطلاعات قدردانی کنند
[ترجمه گوگل]یک پلی تکنیک تصمیمی گرفته است که همه دانشجویان دانشکدۀ علوم انسانی باید از رایانه و فناوری اطلاعات قدردانی کنند
[ترجمه گوگل]یک پلی تکنیک تصمیمی گرفته است که همه دانشجویان دانشکدۀ علوم انسانی باید از رایانه و فناوری اطلاعات قدردانی کنند
پیشنهاد کاربران
علوم انسانی
احوالات
مثل شناسنامه، کارت شناسایی
مثل شناسنامه، کارت شناسایی
کلمات دیگر: