1. a grotesque design
طرح ناجور و مسخره
2. her behavior was pompous and grotesque
رفتار آن زن پر افاده و تمسخر انگیز بود.
3. She has become a grotesque parody of her former elegant self.
[ترجمه ترگمان]او تقلید مسخره ای از شخصیت سابق خود کرده است
[ترجمه گوگل]او تبدیل به یک تقلید غریبانه از خود سابق خود را ظریف است
4. The story was too grotesque to believe.
[ترجمه منیژه اسدنژاد] باورکردن این داستان خیلی عجیب بود.
[ترجمه ترگمان]باور کردن این داستان آنقدر زشت بود که نمی شد آن را باور کرد
[ترجمه گوگل]این داستان برای باور کردن خیلی غم انگیز بود
5. Her account of the incident was a grotesque distortion of the truth.
[ترجمه ترگمان]به خاطر این حادثه، به طور کلی تغییر عجیبی در حقیقت بود
[ترجمه گوگل]گزارش او از حادثه تحریف غم انگیز حقیقت بود
6. It's grotesque to portray peace campaigners as unpatriotic.
[ترجمه ترگمان]برای به تصویر کشیدن مبارزان صلح به عنوان یک unpatriotic مضحک است
[ترجمه گوگل]این ظلم و ستم برای نشان دادن مبارزان صلح به عنوان غیرقانونی است
7. This article is a grotesque parody of the truth.
[ترجمه ترگمان]این مقاله مسخره عجیبی از حقیقت است
[ترجمه گوگل]این مقاله تقلیدی از حقیقت است
8. Gothic churches are full of devils and grotesque figures.
[ترجمه ترگمان]کلیساهای گوتیکی پر از شیاطین و چهره های عجیب و غریب هستند
[ترجمه گوگل]کلیساهای گوتیک پر از شیاطین و شخصیت های غریب است
9. His face has a grotesque appearance.
[ترجمه ترگمان]صورت او حالت عجیبی دارد
[ترجمه گوگل]صورت او ظاهر غریب است
10. It's grotesque to expect a person of her experience to work for such little money.
[ترجمه ترگمان]خیلی مضحک است که انتظار کسی را داشته باشد که برای چنین پولی کار کند
[ترجمه گوگل]این غم انگیز است که فردی از تجربیاتش برای چنین پولی کمی کار کند
11. They tried to avoid looking at his grotesque face and his crippled body.
[ترجمه ترگمان]می کوشیدند از قیافه مضحک خود و بدن crippled پرهیز کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند از نگاه کردن به چهره غریب او و بدن فلجش نگاه کنند
12. By modern standards, the treatment of prisoners was grotesque.
[ترجمه ترگمان]با معیارهای جدید، رفتار زندانیان عجیب و غریب بود
[ترجمه گوگل]با معیارهای جدید، درمان زندانیان غریب بود
13. The solution seemed so grotesque that his nerve almost failed him.
[ترجمه ترگمان]راه حل این قدر عجیب به نظر می رسید که او را تقریبا از دست داده بود
[ترجمه گوگل]راه حل به نظر می رسید بسیار غم انگیز است که عصب او تقریبا او شکست خورده است
14. There was a grotesque inventiveness, a deliberate eccentricity in the idea of the cuckoo clock that Melanie had never encountered.
[ترجمه ترگمان]رفتار عجیب و غریب و غریبی در تصور ساعت فاخته که ملانی هرگز با آن مواجه نشده بود، عجیب و غریب بود
[ترجمه گوگل]یک نوآوری غریبانه، یک غرورآفرینی عمدی در ایده ساعت بافتی که ملانی هرگز با آن مواجه نشده بود، وجود داشت