1. The forefoot showed excessive wear while the heel remained relatively unscathed.
[ترجمه ترگمان]forefoot فرسایش شدید نشان داد در حالی که پاشنه نسبتا بدون آسیب باقی ماند
[ترجمه گوگل]پیشانی سینه نشان دهنده سایش بیش از حد بود در حالیکه پاشنه نسبتا ناخوشایند بود
2. High arches generally indicate mid or forefoot strikers and require good cushioning.
[ترجمه ترگمان]طاق های بلند عموما وسط یا forefoot اعتصاب کنندگان را نشان می دهند و به cushioning خوب نیاز دارند
[ترجمه گوگل]آرک های بالا معمولا مهاجمان میانی یا پیشانی را نشان می دهند و نیاز به کمرنگ کردن دارند
3. Blown rubber forefoot outsole with solid carbon rubber heel.
[ترجمه ترگمان]واشر سر سیلندر ترکیده با پاشنه لاستیکی جامد
[ترجمه گوگل]پاشنه ی لاستیکی یقه دمیده با پاشنه لاستیکی کربن جامد
4. Air can be present in the heel, forefoot of fell-length in the midsole.
[ترجمه ترگمان]هوا می تواند در پاشنه وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]هوا می تواند در پاشنه، سینه از سقوط طولی در نیمکت باشد
5. The outward rolling of the forefoot which occurs during the gait cycle.
[ترجمه ترگمان]چرخش ظاهری the که در طول چرخه حرکت رخ می دهد
[ترجمه گوگل]نورد خارج از جلویی که در طول چرخه راه رفتن رخ می دهد
6. Having said that, the deep forefoot outsole was still holding on after 500 miles.
[ترجمه ترگمان]پس از گفتن این مطلب، outsole deep هنوز در فاصله ۵۰۰ مایل نگه داشته شده بود
[ترجمه گوگل]پس از گفتن این، پس زمینه عمیق قدم زدن هنوز هم پس از 500 مایل نگه داشته شده است
7. In the forefoot, look for nail changes and skin rashes. Look for the alignment of the toes, and any evidence of hallux valgus of the big toe.
[ترجمه ترگمان]در the، به دنبال تغییر میخ و خارش پوست باشید به دنبال هم ترازی انگشتان پا و هر گونه مدرکی دال بر hallux انگشت پای بزرگ بگردید
[ترجمه گوگل]در ناحیه پیشانی، به دنبال تغییر ناخن و بثورات پوستی به دنبال هماهنگی پا، و هر مدرکی از hallux valgus از پا بزرگ است
8. An EVA midsole and forefoot inserts cushion your comedown, so you don't freak-out in the middle of nowhere.
[ترجمه ترگمان]یک midsole eva و پاهای جلویش را روی cushion می گذارد، بنابراین در وسط هیچ جا خل نشو
[ترجمه گوگل]یک بالشتک EVA و مچ پا قرار دادن کمردار خود را کم کنید، بنابراین شما در وسط هیچ جایی نمی فریاد
9. So shifting to a forefoot running style, as people do when running barefoot, may lessen your risk for a stress fracture, and up your chances of developing a muscle strain or tendinitis.
[ترجمه ترگمان]بنابراین هنگامی که افراد پابرهنه می دوند، ممکن است ریسک خود را برای شکستگی فشار کم کنند و شانس خود را برای ایجاد یک فشار ماهیچه ای و یا tendinitis کاهش دهید
[ترجمه گوگل]بنابراین تغییر دادن به یک سبک در حال حرکت به جلو، همانطور که مردم هنگام کار کردن با پابرهنه، ممکن است خطر ابتلا به شکستگی استرس را کاهش دهند و شانس ایجاد یک فشار عضلانی یا تاندونیت را کاهش دهند
10. For example, he noted, forefoot strikers place less stress on their knees but more on their calves and Achilles tendons.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، او اشاره کرد که forefoot اعتصاب کنندگان استرس کمتری بر روی زانو قرار می دهند اما بیشتر بر روی ساق پا و تاندون ها آن ها کار می کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، او خاطرنشان کرد، مهاجمان پیشرو در تمرین زانو کمتری روی بدنشان تمرکز می کنند، اما بیشتر روی گوساله ها و تاندون های آشیل
11. Method 19 cases with forefoot defects were repaired with medical dorsal neurocutaneous flaps, in which 17 of retrograde flaps and 2 of antegrade flaps.
[ترجمه ترگمان]روش ۱۹ مورد با forefoot forefoot به همراه flaps neurocutaneous پزشکی، که در آن ۱۷ تن از flaps retrograde و ۲ of antegrade شکل گرفته اند، تعمیر شدند
[ترجمه گوگل]روش 19 مورد با نقصهای پیشانی با فلاپ های پوستی عصبی پوستی، که در آن 17 فلاپ رتروگراد و 2 فلاپ انtegrade بود، ترمیم شدند
12. But barefoot runners more often land on the forefoot, near the base of the toes.
[ترجمه ترگمان]اما runners پا برهنه اغلب بر روی forefoot، نزدیک پایه انگشتان پا زمین فرود می آیند
[ترجمه گوگل]اما دونده های پابرهنه اغلب در قسمت جلویی قرار دارند، نزدیک پایه انگشتان پا
13. The corresponding part of the forefoot of a quadruped.
[ترجمه ترگمان]بخش مربوطه of حیوان است
[ترجمه گوگل]بخش متناوب چهار گوش چهارگوش
14. Combination lasting combines the two, either with a board in the rearfoot and slip in the forefoot.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از این دو، یا با یک تخته در the ترکیب می شوند و در the می لغزند
[ترجمه گوگل]ترکیب دوام این دو را ترکیب می کند، یا با یک هیئت مدیره در عقب و حرکت در قسمت جلویی
15. But the cushioning has to be in the mid or forefoot, where the foot hits, rather than the heel.
[ترجمه ترگمان]اما the باید در وسط یا forefoot باشد، جایی که پا به جای پاشنه به آن اصابت می کند
[ترجمه گوگل]اما کوسن سازی باید در وسط یا پیشانی باشد، جایی که پا به جای پاشنه به آن ضربه می زند